فعال حقوق بشر و عضو کانون دفاع از حقوق بشر در ایران وعضو جبهه دمکراتیک مردمی احواز
۱۳۹۷ شهریور ۹, جمعه
اعدام چهار زندانی محکوم به اعدام در زندان های رجایی شهر کرج و اردبیل
طی روزهای گذشته چهار زندانی محکوم به اعدام در زندانهای رجایی شهر کرج و اردبیل اعدام شدند.
صبح روز یکشنبه ۴ شهریور یک زندانی محکوم به اعدام در زندان مرکزی اردبیل اعدام شد است وی شهرام محمدی واحد ۳۸ ساله نام داشت.
هویت یکی از زندانیان اعدام شده عباس آقایی عنوان شده است. وی از سالن ۲ بند ۱ جهت اعدام به سلول انفرادی منتقل شده بود.
۱۳۹۷ شهریور ۸, پنجشنبه
ایران: محکومیت بیش از ۲۰۰ درویش
(بیروت) – دیدهبان حقوق بشر امروز گفت از ماه مه ۲۰۱۸ دادگاههای انقلاب ایران حداقل ۲۰۸ عضو اقلیت مذهبی دراویش را در جریان محاکماتی که ناقض حقوق اولیهی آنها بود به زندان و مجازاتهای دیگر محکوم کردهاند. بعد از اعتراضهای اواخر فوریه که شاهد درگیریهایی خشونتبار بین معترضان و نیروهای امنیتی در تهران بود مقامات بیش از ۳۰۰ عضو جامعهی دراویش را بازداشت و به زندانهای بدنام فشافویه و قرچک منتقل کردند.
دادگاهها احکامی از جمله زندانهایی از ۴ ماه تا ۲۶ سال، شلاق، تبعید داخلی، ممنوعیت سفر، و ممنوعیت عضویت در گروههای سیاسی و اجتماعی صادر کردهاند. استفاده از شلاق به عنوان مجازات تحت قوانین بینالمللی حقوق بشر گونهای از شکنجه محسوب میشود.
سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانهی دیدهبان حقوق بشر، گفت «محاکمهی ناعادلانهی بیش از ۲۰۰ درویش یکی از بزرگترین سرکوبها علیه اقلیتی مذهبی در ایران در طول دههی گذشته است.» او افزود «مقامات از اعتراضات فوریه به عنوان بهانهای برای ارعاب این گروه آسیبپذیر و ساکت کردن بخش دیگری از جامعهی ایرانی استفاده کردهاند که از دولت امنیتی سرکوبگر خواهان حقوق اولیه است.»
در ژانویه و فوریه دهها عضو جامعهی دراویش به شکل ادامهدار در خیابان گلستان هفتم محلهی پاسداران در شمال تهران جمع شدهبودند تا از اقامتگاه رهبر معنوی خود، نورعلی تابنده، محافظت کنند زیرا نگران قصد نهادهای اطلاعاتی مبنی بر دستگیری او بودند. در ۱۹ و ۲۰ فوریه چندین رسانه و شاهدان عینی گزارش دادند که درگیریهایی بین نیروهای امنیتی و بعضی معترضان سبب جراحت شدید چند ده درویش و مرگ چهار مأمور انتظامی، از جمله سه نفر که اتوبوسی به آنها اصابت کرده بود، شده است.
منابعی مطلع به دیدهبان حقوق بشر گفتند که در جریان محاکماتی که بعضاً تنها ۱۵ دقیقه طول کشیدند قاضیها به کرات به متهمان توهین کردهاند و پرسشهایشان را به جای جرمی مشخص متوجه باورهای متهمان کردهاند. قانون ایران حق بازداشتشدگان متهم به جرایم امنیت ملی برای دسترسی به وکیل در دورهی بازپرسی را محدود میکند. در ماه ژوئن قوهی قضاییه فهرستی از بیست وکیل منتشر کرد که اجازه دارند در استان تهران وکالت افراد بازداشتشده متهم به جرایم امنیت ملی را در دوران بازپرسی به عهده بگیرند. منابع آشنا با پروندهها به دیدهبان حقوق بشر گفتند که حتی پس از دوران بازپرسی، دفتر دادستانی و قاضیان دادگاه انقلاب حاضر نشدند به دراویش اجازه دهند تا وکالت را به وکیل منتخب خود بسپارند.
دیدهبان حقوق بشر گفت قوهی قضاییهی ایران معمولاً از اتهامات مبهم امنیت ملی برای پیگرد کسانی استفاده میکند که از حق اولیهی آزادی بیان و تجمع مسالمتآمیز استفاده میکنند.
بعد از آن که بعضی از دراویش متهمشده در دادگاه حاضر نشدند تا به محاکمات اعتراض کنند مقامات بیش از ۴۰ حکم را به شکل غیابی صادر کردهاند. اتهامات و شواهد علیه متهمان در دسترس عموم قرار نگرفته است. اما چندین حکم که اعضای خانوادههای متهمان در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند نشان میدهد که قاضیها از اتهامات مبهم امنیت برای پیگرد چیزی استفاده کردهاند که تا حد زیادی فعالیت مسالمتآمیز بودهاست.
در میان محکومشدگان نام دبیران و همکاران وبسایت مجذوبان نور هم به چشم میخورد. این سایت اخبار مربوط به دراویش گنابادی را منتشر میکند. اتهامات آنها عمدتاً شامل «تبلیغ علیه نظام» است که حقوق آزادی بیان آنها را نقض میکند.
در ۱۵ اوت حساب توییتر مجذوبان نور گزارش داد که دادگاه انقلاب مصطفی عبدی، یکی از دبیران سایت، را به ۲۶ سال و سه ماه زندان، ۱۴۸ ضربه شلاق، و دو سال تبعید در داخل ایران محکوم کرده است. حکم همچنین او را به مدت دو سال از سفر خارجی و عضویت در احزاب سیاسی و فعالیتهای رسانهای از جمله شبکههای اجتماعی محروم کرده است.
در ۱۸ اوت، فائزه عبدیپور، همسر محمد شریفی، دانشجو و فعال حقوق کودکان، توییت کرد که قاضی ابوالقاسم صلواتی در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران شریفی را به ۱۲ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق، دو سال تبعید در داخل ایران، دو سال ممنوعالخروجی، و ممنوعیت عضویت در احزاب سیاسی و گروههای اجتماعی و فعالیتهای رسانهای از جمله شبکههای اجتماعی محکوم کرده است. از سال ۸۸ قاضی صلواتی صدها حکم علیه مدافعان حقوق بشر و فعالان سیاسی صادر کرده است.
عبدیپور گزارش داد که دادگاه به عنوان مدرکی علیه شریفی او را متهم به فعالیتهایی کرده است که مطابق با جرایم کیفری قابل شناسایی نیستند، مثلاً: «ملاقات با خانوادهی رضا شهابی، فعال کارگری، در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۷ و دعوت به تظاهرات غیرقانونی در حمایت از او در برابر وزارت کار در ۲۶ دسامبر ۲۰۱۷؛» «حمایت از اقلیت دراویش و دیگران در جریان سخنرانی در تریبون آزاد دانشجویی در دانشگاه شریف؛» «ایجاد کانال تلگرام «نه به مرگ شهری» در حمایت از دراویش؛» و «مشارکت در نوشتن بیانیهی مشترک فعالان دانشجویی».
در ۲۹ ژوییه، حساب توییتر مجذوبان نور خبر داد که شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران کسری نوری، فعال، را بنا به اتهاماتی بیپایه از جمله «تبانی و تجمع علیه امنیت ملی» به ۷ سال و ۶ ماه زندان، ۱۸ ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق برای «اخلال در نظم عمومی»، ۱۸ ماه برای «تمرد از دستور پلیس» و ۱۸ ماه برای «تبلیغ علیه نظام» محکوم کرده است. دادگاه که به شکل غیابی برگزار شد اعلام کرد که نوری در جریان اعتراضات فوریهای چهرهای مهم بوده است و «فعالیتهای غیرقانونی» او شامل «گزارش اطلاعات دربارهی اقلیت دراویش به رسانههای اپوزیسیون،» «نوشتن مقالات حقوق بشری علیه نظام،» و «مشارکت در اعتراضات دی ماه» میشود.
دادگاه انقلاب همچنین شش زن درویش – نازیلا نوری، آویشا جلالالدین، سیما انتصاری، شیما انتصاری، سپیده مرادی، شکوفه یداللهی، و مریم افراسیابی- را به پنج سال زندان محکوم کردند. آنها در زندان قرچک به سر میبرند.
در ۱۸ ژوئن محمد ثلاث، عضو جامعهی دراویش، به اتهام قتل سه مأمور پلیس از طریق راندن اتوبوس به سمت جمعی از مأموران امنیتی در جریان درگیریهای ۱۹ و ۲۰ فوریه اعدام شد. او در ۱۸ مارس بعد از محاکمهای که نگرانیهایی جدی دربارهی عادلانه بودنش برانگیخت و ادعاهای شکنجهشدن او در دوران بازداشت محکوم شده بود.
در ۴ مارس نیروی انتظامی به خانوادهی محمد راجیِ، که در جریان اعتراضها بازداشت شده بود، اطلاع داد که او در بازداشت فوت کرده است. دیدهبان حقوق بشر گفت مقامات تحقیقی بیطرفانه دربارهی شرایط مرگ راجی یا ادعای استفاده از زور بیش از حد از سوی مأموران امنیتی در جریان اعتراضات فوریه انجام ندادهاند.
دراویش نعمتاللهی گنابادی خود را پیروان اسلام شیعهی دوازدهامامی، مذهب رسمی نظام ایران، میدانند اما مقامات در سالهای اخیر آنها را به خاطر باورهای مذهبیشان مورد آزار و اذیت قرار دادهاند.
طبق حقوق بینالملل، بر اساس میثاق بینالملی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران عضو آن است، از حق آزادی بیان و تجمع مسالمتآمیز برخوردارند. اصول پایهای سازمان ملل در مورد کاربرد زور و اسلحهی گرم توسط ضابطین قضایی میگوید نیروهای امنیتی باید پیش از کاربرد زور از روشهای مسالمتآمیز استفاده کنند، و هر گاه استفاده از زور در چارچوب قانونی غیرقابل اجتناب است، خویشتنداری پیشه کنند و به شکل متناسب با جدیت جرم اقدام کنند و جراحت را به حداقل برسانند.
شکنجه علاوه بر ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز بودن، در تمام زمانها و مکانها ممنوع است و مدارک به دست آمده از طریق شکنجه یا دیگر شیوههای اجبار نمیتواند به عنوان سند در محاکمه مورد استفاده قرار بگیرد. هیچ اضطرار ملی، هر قدر شدید، هرگز استفاده از شکنجه یا استفاده از مدارک به دست آمده در نتیجهی شکنجه را توجیه نمیکند. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی همچنین به حق دسترسی به محاکمهی کیفری عادلانه از جمله حق اطلاعیابی سریع از ماهیت و علت اتهامات، داشتن زمان و تسهیلات کافی برای آمادهسازی دفاع، ارتباط با وکیل منتخب خود فرد، حضور در جریان محاکمه، و آزمودن شاهدان دادستان الزام میکند.
ویتسون گفت «محکومیت بیش از ۲۰۰ عضو جامعهی دراویش با نقض حق محاکمهی عادلانهی آنها جدیدترین یادآور شیوهی دستگاه امنیتی سرکوبگر مقامات ایران در قربانیکردن هر روزهی شهروندان خود است.»
اتهامات جدید علیه نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر در زندان اوین
نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر در زندان اوین که از روز ۳ شهریور دست به اعتصاب غذا زده است، با سه اتهام جدید از سوی مقامات قضایی مواجه شده است.
بازپرس پرونده نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر سه اتهام جدید علیه وی صادر کرده است: «کمک به تشکیل کلیسای خانگی، تشویق به برگزاری رفراندوم و تلاش برای برگزاری تجمع و تحصن.»
رضا خندان همسر نسرین ستوده روز ۵ شهریور اعلام کرد طی ملاقات روز ۴ شهریور با همسرش، مطلع گردیده است که دو مقام قضایی ایران با حضور در بند زنان زندان اوین اتهام های جدیدی را به او اطلاع دادند.
به گفته رضا خندان، پس از خودداری نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر از رفتن به بازپرسی دادسرا، بازپرس همراه با دادیار ناظر زندان و رئیس اجرای احکام زندان اوین با حضور دربند زنان، اقدام به «تکمیل پرونده» نموده است.
رضا خندان از اتهامات جدید علیه نسرین ستوده ابراز شگفتی کرد و گفت نمیداند که اتهام «کمک به تشکیل کلیسای خانگی» از کجا پیدا شده است.
نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر از روز ۳ شهریور ۱۳۹۷، در اعتراض به نگرفتن پاسخ خواسته هایش در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد. این چهارمین باری است که این وکیل مدافع حقوق بشر در زندان دست به اعتصاب غذا می زند. وی مهمترین دلیل اقدام به اعتصاب غذایش در زندان را فشارهای امنیتی- قضایی علیه خانواده و اطرافیانش ذکر کرده است.
خانم ستوده این اعتراض خود را طی نامه سرگشاده ای به اطلاع عموم مردم ایران رساند. خودش در این باره می نویسد، «از آنجا که تاکنون کلیهی مکاتبات اینجانب با مسئولان بینتیجه مانده است، ناگزیر در اعتراض به بازداشت و فشارهای قضایی متعدد بر خانواده، بستگان و دوستانم از تاریخ 3/6/97 دست به اعتصاب غذا میزنم.»
نسرین ستوده روز چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، در منزل شخصی اش بازداشت و به دادسرای اوین منتقل شده بود. برای ایشان وثیقه سنگین ۶۵۰ میلیون تومانی صادر کردند که این وکیل اتهامات را بی اساس و ساختگی خواند و وثیقه را قبول نکرد و به بند عمومی زنان در زندان اوین بازگشت.
عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر روز چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، در بیانیههای جداگانهای بازداشت نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر را محکوم کرده و از مقامات ایرانی خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط وی شدند.
نسرین ستوده بارها به خاطر وکالت تعدادی از دستگیرشدگان قیام سال ۸۸، فعالان حقوقبشر، فعالان حقوق زنان و کودکان در معرض اعدام، اولین بار در شهریور ماه ۱۳۸۹ بازداشت شد. در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد اما دادگاه تجدید نظر حکم او را به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت و ممنوعیت خروج از کشور کاهش داد.
نسرین ستوده وکیل زندانیان سیاسی و عقیدتی در طول ۳ سال زندان بارها در اعتراض به اعمال غیرقانونی و نقض حقوق خویش و سایر زندانیان دست به اعتصاب غذا زد. اولین اعتصاب غذای وی از ۳ مهر تا ۲۴ آبان ۸۹ به طول انجامید که دست کم ۹ روز آن به صورت اعتصاب خشک بود. اعتصاب غذای دوم از ۱۶تا ۲۹ آذر بود. وی این ۱۳ روز را تماماً بدون حتی نوشیدن آب استقامت کرد.
خانم ستوده بار دیگر در ۲۶ مهر ۱۳۹۱برای سومین بار در اعتراض به مجازات های خانوادگی دست به اعتصاب غذا زد. این اعتصاب که به دنبال اعمال محدودیت قضایی ممنوعیت سفر علیه دختر ۱۲ ساله او آغاز شده بود در روز ۱۴آذر ۹۱ پس از ۴۹روز و بعد از عقب نشینی مقامات رژیم به پایان رسید.
خانم ستوده پس از گذراندن دو سوم مدت محکومیتش در شهریور ۱۳۹۳ از زندان آزاد شد.
وی در آبان ماه ۱۳۹۳ در اعتراض به محرومیت سهساله از وکالت در مقابل کانون وکلای دادگستری دست به تحصن زد که با حمایت و همراهی گروهی از وکلای دادگستری به نتیجه رسید و پروانه وکالت او تمدید شد.
نسرین ستوده وکیل زندانیان سیاسی و عقیدتی طی سالیان فعالیت خود تعدادی از جوایز معتبر بین المللی را به خود اختصاص داده است. جوایز «زنان بال دارند» در سال ۲۰۱۶، جایزه «حقوق بشر بین المللی» در سال ۲۰۰۸و جايزه «آزادی اندیشه ساخاروف» سال ۲۰۱۲و جایزه «قلم» ۲۰۱۱ از جمله جوایز او بوده اند
محمد حبیبی معلم زندانی بدون درمان به زندان بازگشت
روز یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷، محمد حبیبی معلم زندانی جهت درمان به بیمارستان خمینی در تهران منتقل شد اما بدون انجام ریل درمان مجدد به زندان بازگردانده شد.
این انتقال پس از ۴۵ روز از موافقت دادیار ناظر بر زندان صورت گرفته است اما به دلیل عدم هماهنگی مسئولین زندان با بیمارستان پزشک متخصص کلیه و ریه حضور نداشتند و نگهبانان قصد داشتند وی را به زندان برگردانند اما با درخواست خانواده و مساعدت و همکاری پرسنل بیمارستان و نگهبانان سرانجام حدود ساعت ۱۳ وی توسط متخصص ارولوژی مورد معاینه قرار گرفت و پزشک بصورت اورژانسی درخواست انجام سونوگرافی و آزمایش نمود اما بخاطر اینکه متخصص رادیولوژی حضور نداشت ایشان را مجدد به زندان تهران بزرگ برگرداندند.
محمد حبیبی به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، به ۷ سال و نیم حبس، تبلیغ علیه نظام به ۱۸ ماه حبس، اخلال در نظم ۱۸ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق و همچنین ۲ سال ممنوعیت از فعالیت در احزاب، گروهها و دستههای سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت خروج از کشور به عنوان مجازات تکمیلی محکوم شده است.
امیر رییسیان یکی از وکلای محمد حبیبی در رابطه با آخرین وضعیت پرونده موکلش اظهار کرد «به موجب رای شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، محمد حبیبی به۱۰ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.»
محمد حبیبی، فعال صنفی و عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان استان تهران در جریان تجمع روز پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، معلمان مقابل سازمان برنامه و بودجه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از ۴۰ روز بازداشت در قرنطینه یک و دو زندان تهران بزرگ به تیپ چهار این زندان منتقل شده است.
وی به دلیل ضرب و شتم در زمان بازداشت دچار آسیب دیدگی جسمی شده است اما مسئولین زندان از انتقال وی به مراکز درمانی ممانعت میکنند.
انتقال ۸ زندانی جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان رجایی شهر
۸ تن از زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ روز گذشته یکشنبه ۱۱ شهریورماه ۹۷حداقل ۸ زندانی در زندان رجاییشهر (گوهردشت کرج) جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.
سه تن از این زندانیان از بند ۱ و ۵ نفر دیگر نیز از سایر بندها منتقل شده اند. اتهام همگی زندانیان قتل و حکم صادره قصاص بوده است.
گفتنی است که اکثر اعدامهای علنی شده و اعدامهای دسته جمعی در زندان رجاییشهر کرج انجام می شود. حکومت ایران یکی از بدنامترین حکومتهای جهان در اعدام شهروندان خود بوده و بیشترین میزان محکومیتهای بینالمللی در این زمینه را به خود اختصاص داده است.
سه تن از این زندانیان از بند ۱ و ۵ نفر دیگر نیز از سایر بندها منتقل شده اند. اتهام همگی زندانیان قتل و حکم صادره قصاص بوده است.
گفتنی است که اکثر اعدامهای علنی شده و اعدامهای دسته جمعی در زندان رجاییشهر کرج انجام می شود. حکومت ایران یکی از بدنامترین حکومتهای جهان در اعدام شهروندان خود بوده و بیشترین میزان محکومیتهای بینالمللی در این زمینه را به خود اختصاص داده است.
سازمان عفو بین الملل در گزارش سالانه خود، اعدام را مجازاتی «بی رحمانه و غیرانسانی» خواند و ایران را دومین کشور جهان از نظر آمار بالای اعدام معرفی کرد.
در گزارش عفو بین الملل در رابطه با اعدامها چنین نوشته شده است که ۱۴۲ کشور استفاده از این مجازات را در قوانین خود لغو یا در عمل متوقف کرده اند, اما چند کشور، از جمله رژیم ایران همچنان به اعدام ادامه دادند.
بر اساس گزارش عفو بین الملل, در سال ۲۰۱۷میلادی دست کم ۵۰۷ تن در ایران اعدام شدند که بیش از نیمی از تعداد کل اعدام های ثبت شده در جهان میباشد و با حداقل ۵۰۷ اعدام، پس از چین بالاترین شمار اعدام ها را در جهان دارد.
در گزارش عفو بین الملل در رابطه با اعدامها چنین نوشته شده است که ۱۴۲ کشور استفاده از این مجازات را در قوانین خود لغو یا در عمل متوقف کرده اند, اما چند کشور، از جمله رژیم ایران همچنان به اعدام ادامه دادند.
بر اساس گزارش عفو بین الملل, در سال ۲۰۱۷میلادی دست کم ۵۰۷ تن در ایران اعدام شدند که بیش از نیمی از تعداد کل اعدام های ثبت شده در جهان میباشد و با حداقل ۵۰۷ اعدام، پس از چین بالاترین شمار اعدام ها را در جهان دارد.
۱۳۹۷ شهریور ۷, چهارشنبه
ادامه اعتصاب كارگران نيشكر هفت تپە
روز چهارشنبه ۷ شهریور ۹۷ كارگران نيشكر هفت تپه به اعتصاب خودشان ادامه داده و در محوطه این شرکت تجمع کردند. کارگران نیشکر هفت تپه تاکید کردند که تا رسیدن به نتیجه به اعتصاب خودشان ادامه می دهند.
شایان ذکر است که پس از دوازده روز اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، فرماندار شوش، مجبور شد به این شرکت برود. اما کارگران خشمگین اعتصابی او را از جمع خود اخراج کردند و وی مجبور شد هرچه سریعتر با ماشین خودش از بین کارگران دور شود.
انتقال سکینه صگوری از اهواز به زندان اوین
در روزهای اخیر؛ یک شهروند اهوازی بنام سکینه صگوری پس از بازداشت توسط ستاد خبری سپاه اهواز به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ خانم سکینه صگوری فرزند احمود معروف به ابو جاسم؛ ۳۰ ساله و ساکن اهواز است. وی سال گذشته به همراه همسرش مهدی اسدی به کشور سوئد برای گرفتن پناهندگی سفر کرده بود ولی به دلایلی ناکام مانده و پس از فوت همسرش به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران؛ و پس از دستگیری برادر احمد صگوری به مدت یک ماه بازداشت و از بازداشتگاه ستاد خبری اهواز؛ با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومان آزاد شد.
خانم صگوری مجددا در تاریخ ۵ تیر ۹۷ بازداشت و به اتهام تغییر مذهب از شعیه به سنی؛ به وی اتهام داعشی بودن زده و او را به زندان اوین منتقل کردند. وی هماکنون در زندان اوین محبوس است.
۱۳۹۷ شهریور ۶, سهشنبه
عروسی یک دختر ۹ ساله در مشهد به دستور دادستانی ناتمام ماند
دادستانی خراسان رضوی مراسم عروسی یک دختر ۹ ساله در یکی از تالارهای شهر مشهد را متوقف و این دختر را تحویل سازمان بهزیستی داد.
حسن حیدری گفته این دختر «فاقد ولی» قرار بود همسر «یک فرد بزرگسال» شود که مراسم عروسی آنها به دستور دادستانی و از سوی ماموران پلیس متوقف شد.
حیدری افزوده که «ازدواج کودکان زیر سن قانونی ممنوع بوده و دادستان به لحاظ رعایت حقوق کودکان با قانون شکنان برخورد خواهد کرد.»
وی همچنین اضافه کرده «دستورات لازم جهت اعزام دختر به مراکز نگهداری بهزیستی صادر شد تا اطمینان کامل از تامین مصلحت کودک شود.»
ازدواج دختران در سن کودکی از جمله آسیبهای اجتماعی به شمار میرود که همچنان در برخی مناطق ایران مشاهده میشود.
مرکز پژوهشهای مجلس چندی پیش با انتشار گزارشی اعلام کرده بود که درباره این نوع ازدواجها در ایران «اغراق» میشود و چنین ازدواجهایی لزوما «بد» نیست.
۱۳۹۷ شهریور ۵, دوشنبه
نامه سرگشاده سه زندانی سیاسی بلوچ در خصوص مشکلات مردم سیستان و بلوچستان
خبرگزاری هرانا – سه تن از زندانیان سیاسی بلوچ تبعیدی محبوس در زندان مرکزی اردبیل با انتقاد از عملکرد مسئولان برای احیای دریاچه هامون، در خصوص مشکلات شهروندان استان سیستان و بلوچستان نامهای سرگشاده نوشته و عملکرد مسببان درد و رنج شهروندان را محکوم کردند. آنان در بخشی از نامه خود میگویند: “به راستی قابل درک نیست اینگونه زیستن! با تمام محرومیتهای مرزی، نداشتن آب، برق، گاز، مسکن، شغل، امکانات ابتدایی و رفاهی همچون مدرسه، جاده، وسایل گرمایشی و سرمایشی، خدمات بهداشتی و حال محرومت از حق ذاتی نفس کشیدن؛ تنها برای زنده ماندن، زجر کشیدن، در تنگنا بودن؛ آخر تا چه اندازه!؟“.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد صابر ملک رئیسی، شیر احمد شیرانی، نور احمد حسن زهی سه تن از زندانیان سیاسی بلوچ تبعیدی محبوس در بند ۷ زندان مرکزی اردبیل ضمن ابراز همدردی با مردم استان سیستان و بلوچستان در خصوص مشکلات آنها نامهای سرگشاده نوشته و مسببان آن را محکوم کردهاند.
آنان همچنین در نامه خود با انتقاد از عملکرد مسئولان نسبت به خشک شدن دریاچه هامون اشاره کرده و در این خصوص میگویند: “شما برای احیا و زنده کردن دریاچه و تالاب هامون در این سالها چه اقداماتی را انجام دادهاید؛ جز هزینه کردن میلیاردها تومان برای دیوار مرزی، فنس، خندق، برجها، برجک و پاسگاههای مرزی، چند تومان خرج رفاه مردم آن منطقه و احیاء تالاب هامون و دریاچهاش کردید که منشأ ناامنی و بهانهای برای ناامنی است. حال امید و آسایش این مردم فقیر و مظلوم کشاورز و ماهیگیر سیستانی را به چه صورت میخواهید برگردانید. با دروغ، وعده و وعید؟”
این زندانیان همچنین شعری را تحت عنوان “دوستی و الفت ثروت دیرینه ماست” در مورد لزوم وحدت و همدلی در بین اقوام مختلف سیستان بلوچستان سروده و به شهروندان این استان تقدیم کردند.
متن این نامه را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛
با عرض سلام و ادب خدمت تمام هم استانیهای سیستانی عزیز و بهویژه ساکنان اطراف هیرمند و هامون.
ما زندانیان سیاسی تبعیدی بلوچ وظیفه خود میدانیم با شما همشهریان و هماستانیهای عزیز، شریف و رئوف سیستانی در این روزهای سخت و طاقتفرسا احساس همدردی و اعلام حمایت کنیم و از صمیم قلب برای شما و دیگر هماستانیهایمان آرزوی بهترینها و رهایی از دیکتاتوری را داریم.
به راستی قابل درک نیست اینگونه زیستن! با تمام محرومیتهای مرزی، نداشتن آب، برق، گاز، مسکن، شغل، امکانات ابتدایی و رفاهی همچون مدرسه، جاده، وسایل گرمایشی و سرمایشی، خدمات بهداشتی و حال محرومت از حق ذاتی نفس کشیدن؛ تنها برای زنده ماندن، زجر کشیدن، در تنگنا بودن؛ آخر تا چه اندازه“.
هوای پاک، بدون استثناء حق حیاتی و طبیعی هر موجود زنده است. ولی عدهای با سودجویی شخصی و سازمانی، عدهای با سوء مدیریت، عدهای با سهلانگاری، عدهای با چپاول ثروتهای عظیم زیرزمینی آب، باعث این آشفتگی و عذاب مردم شریف دیار علم و دانش کهن و زادگاه دلیر مردانی چون رستم، سهراب و یعقوب لیث و احیاکننده زبان ایران و ایرانی شدهاند.
غیرقابل تحمل است که ببینیم، سیستانی که روزگاری تأمین کننده قلات ایران باستان بود، توسط مسببان این آشفتگی یعنی رژیم و عاملین آن، به دست فراموشی سپرده شده و به حال خود رها شده است.
باید این رژیم و مسئولین بیفکر و سودجویش بدانند، غارت و چپاول ثروت عظیم طبیعی، فرهنگی و قومیتی سیستان و بلوچستان با غارت و چپاول معادن طلا و سنگهای ارزشمند این استان، بستن دیوارهای مرزی که تنها روزنه امید مردم آن منطقه در این برهه زمانی پر از فقر و محرومیتهای همهجانبه و سپر بلا قرار دادن جان سیستانیان و… اینها تنها وظیفه شما نیست، بلکه شما مسئول هستید و موظف هستید که برای رفع سریع این آشفتگی که به بار آوردهاید، کاری انجام دهید.
شما برای احیا و زنده کردن دریاچه و تالاب هامون در این سالها چه اقداماتی انجام دادهاید؛ جز هزینه کردن میلیاردها تومان برای دیوار مرزی، فنس، خندق، برجها، برجک و پاسگاههای مرزی، چند تومان خرج رفاه مردم آن منطقه و احیا تالاب هامون و دریاچهاش کردید که منشأ ناامنی و بهانهای برای ناامنی است. حال امید و آسایش این مردم فقیر و مظلوم کشاورز و ماهیگیر سیستانی را به چه صورت میخواهید برگردانید. با دروغ، وعده و وعید؟
در ضمن، شما هماستانیهای سیستانی عزیز باید بدانید ما قوم بلوچ بدون در نظر گرفتن فتنهای که تخمش به دست عاملین بلندپایه رژیم کاشته شده است، در برابر هرگونه اجحاف در حقتان میایستیم و آن را محکوم میکنیم و برای حمایت از شما از جانمان مایه میگذاریم.
محمد صابر ملک رئیسی، شیر احمد شیرانی، نور احمد حسن زهی
زندانیان سیاسی تبعیدی بلوچ / بند ۷ زندان مرکزی اردبیل / ۸ شهریور ۱۳۹۷″
۱۳۹۷ شهریور ۴, یکشنبه
تجمع اهالی روستای جفیر در استان خوزستان در اعتراض به قطع آب / تصاویر
خبرگزاری هرانا – روز گذشته تعدادی از مردم روستای جفیر از توابع هویزه در استان خوزستان در اعتراض به قطع آب، دست به تجمع اعراضی زدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه ۵ شهریور ۹۷ تعدادی از اهالی روستای جفیر از توابع هویزه در استان خوزستان، در جاده منتهی به شرکتهای نفتی در این منطقه در اعتراض به قطع آب دست به تجمع اعتراضی زدند.
این درحالی است که پیشتر مسئولین پیرو از شکایات و پیگیریهای متعدد اهالی روستا به آنها وعده داده بودند مشکل قطعی آب برطرف خواهد شد.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “مردم روستاى جفیر روز دوشنبه ۵ شهریورماه ۱۳۹۷ در اعتراض به قطع آب اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. چندین شرکت نفت و گاز در زمینهاى این روستا حاضر هستند. بعد از شکایتهاى متعدد اهالى روستا شرکتهاى نفتى در منطقه به آنها وعده داده بودند که پیگیری خواهد کرد تا آب را وصل کنند؛ پس از آن هیئتى براى مشکل قطع آب به روستا رفته و بعد از تهیه گزارش برای یک روز آب را وصل کرده و روز بعد از آن مجددا آب را بر روى اهالی روستا بستند.”
این منبع مطلع در ادامه افزود: “مردم روستا از وعدههاى مسؤلین استان و شهرستان خود مأیوس شدند و روز گذشته در اعتراض به این مشکل جاده منتهى به این شرکتها را بستند و میگویند اگر وضعیت اینگونه ادامه یابد از ورود کارمندان و کارگران به این شرکتها جلوگیرى مىکنند.”
هرانا پیشتر در گزارش تصویری مربوط به مردادماه ۹۷ به مشکلات آب در روستاهای اطراف شهر هویزه پرداخته بود.
هویزه با جمعیت حدود ۲۰ هزار نفر یکی از شهرهای مرزی استان خوزستان است. شغل بیشتر مردم این منطقه دامداری و کشاورزی است. با توجه به وقوع خشکسالی در خوزستان، حدود ۱۰ روستا در هویزه با بحران کمبود آب مواجه هستند.
روستاى جفیر از توابع هویزه در استان خوزستان و در ۵۰ کیلومتری غرب اهواز قرار دارد. در زمینهاى اطراف این روستا یک میدان بزرگ نفتى وجود دارد که ذخیره آن برابر ۲.۱ میلیارد بشکه برآورد شده است. زمینهاى این روستا علاوه بر نفت دارای چند مخزن لایهای گاز بوده، که تولید گاز طبیعی آن معادل ۶.۳ میلیون فوت مکعب در روز میباشد؛ با وجود این روستائیان این منطقه از حقوق اولیه خود محروم هستند.
تصاویر مربوط به تجمع روز گذشته تعدادی از مردم روستای جفیر از توابع شهر هویزه را در زیر مشاهده میکنید.
۱۳۹۷ شهریور ۳, شنبه
بازداشتهای گسترده در مرداد ماه در حمیدیه اهواز
در مرداد ماه ۹۷ تعداد زیادی از جوانان عرب اهوازی توسط اطلاعات سپاه و اداره اطلاعات اهواز بازداشت شدند. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام، سه تن از جوانان عرب اهوازی که در روز ۵ مرداد بازداشت شده بودند؛ در روزهای گذشته به زندان مرکزی اهواز (شیبان اهواز) منتقل شدند.
سیدعلی موسوی ۲۷ ساله؛ محمد سواری ۱۸ ساله و رضا سواری از اهالی کوی علوی اهواز به اتهام آتش زدن شعب بانک توسط قرارگاه موسوم به ابوالفضل العباس بازداشت شدند. این جوانان اتهام فوق را قبول نداشته و آن را رد کرده اند. بازداشت شدگان که از طرفداران تیم فولاد اهواز هستند؛ از تشویق کنندگان پرشور این تیم به زبان و لباس عربی در ورزشگاه الغدیر بوده اند.
از ابتدای مرداد ماه؛ تعداد زیادی از شهروندان حمیدیه توسط اطلاعات سپاه (قرارگاه ابوالفضل العباس) و اداره اطلاعات دستگیر شده اند. شماری از آنان با وثیقه آزاد و تعدادی دیگر همچنان در بازداشت هستند. اما از اینکه چرا اطلاعات اهواز اقدام به بازداشت جوانان این شهر کرده است؛ اطلاعی در دست نیست.
گزارش دیگری حاکی از بازداشت تعدادی از فعالان مدنی در شهر حمیدیه اهواز است. روز دوشنبه ۵ شهریور ماه؛ حسن بیت سعید ۲۶ ساله؛ علی مزرعه ۲۷ ساله فرزند یوسف و تعدادی دیگر از جوانان این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. از علت دستگیری آنها اطلاعی در دست نیست.
۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه
شش سال بی خبری از شهروند بلوچ مسعود سید زاده، ناپدید شده قهری
خانواده یک شهروند بلوچ اهل سراوان، پس از گذشت ۶ سال از بازداشت وی همچنان از وضعیت او بیاطلاع میباشند. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ مسعود سیدزاده ،شهروند بلوچ اهل سراوان در سال ۹۲ یعنی ۶ سال پیش در مسیر خاش سراوان ناپدید شد.
خانواده این شهروند بلوچ در ۱۸ خردادماه ۹۲ از منابعی نزدیک با ارگان های امنیتی از بازداشت “مسعود سیدزاده “مطلع شدند. اما پیگیری های خانواده هیچ نتیجه ای نداد و هیچ یک از ارگانها بازداشت نامبرده را نپذیرفته و تاکنون پاسخی به خانواده نداده اند.
محمدرحیم سیدزاده برادر این شهروند بلوچ که در چابهار به کارگری مشغول است گفت: “ما به محض شنیدن خبر بازداشت برادرمان به زاهدان مراجعه کردیم و به همه ارگانها سر زدیم مسئولین مربوطه به ما گفتند که بروید دو روز بعد به شما اطلاع می دهیم”.
محمدرحیم سیدزاده برادر این شهروند بلوچ که در چابهار به کارگری مشغول است گفت: “ما به محض شنیدن خبر بازداشت برادرمان به زاهدان مراجعه کردیم و به همه ارگانها سر زدیم مسئولین مربوطه به ما گفتند که بروید دو روز بعد به شما اطلاع می دهیم”.
وی می افزاید :”دو روز بعد به ما زنگ زدند که مسعود پیش ما نیست و ما از وی خبر نداریم.”
بر اساس قوانین بینالمللی، «ناپدیدشده قهری» به شخصی گفته میشود که به دست نیروهای دولتی یا وابسته به دولت دستگیر یا ربوده شود و پس از آن در مورد سرنوشت یا محل نگهداریاش، پنهانکاری شده و اخبار و اطلاعاتی درباره او منتشر نشود، به شکلی که او را از حمایت قانون خارج کنند.
تا سال ۱۳۹۶ سازمان ملل متحد نام و پرونده ۵۱۸ نفر را که در ایران به شکل قهری ناپدیدشدهاند ثبت کرده است. دولت ایران درباره سرنوشت این افراد اظهارنظر نمیکند.
بر اساس قوانین بینالمللی، «ناپدیدشده قهری» به شخصی گفته میشود که به دست نیروهای دولتی یا وابسته به دولت دستگیر یا ربوده شود و پس از آن در مورد سرنوشت یا محل نگهداریاش، پنهانکاری شده و اخبار و اطلاعاتی درباره او منتشر نشود، به شکلی که او را از حمایت قانون خارج کنند.
تا سال ۱۳۹۶ سازمان ملل متحد نام و پرونده ۵۱۸ نفر را که در ایران به شکل قهری ناپدیدشدهاند ثبت کرده است. دولت ایران درباره سرنوشت این افراد اظهارنظر نمیکند.
۱۳۹۷ شهریور ۱, پنجشنبه
آخرین وضعیت احمد کعبی زندانی سیاسی تبعیدی در زندان کرمان
زندانی سیاسی احمد کعبی ۶ و نیم سال است که با بیماری های ستون فقرات و سوءتغذیه در زندان کرمان با آزار و اذیت مسئولان زندان مواجه است.
به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ احمد کعبی؛ فرزند رحیم؛ مجرد؛ متولد ۱۳۶۹؛ ساکن خوزستان؛ از اهالی محله احمدآباد شهر شوش می باشد.
نامبرده یکی از فعالان مدنی اهواز است که طی اعتراضات مردمی در زمستان ۱۳۹۰توسط ماموران امنیتی به اتهام فعالیت علیه نظام دستگیر و بلافاصله به اداره اطلاعات اهواز منتقل گردید. این زندانی سیاسی در بازداشتگاه اطلاعات اهواز مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفت که تا الان نیز از آنها رنج می برد. از نمونه های عینی و بارز این شکنجه ها می توان به ساییدگی شدید تعدادی از مهرههای ستون فقرات وی؛ در رفتگی یکی از مهره های کمر و نیز بیماریهای سوءتغذیه اشاره کرد که او را با دردهای شدید مواجه ساخته است.
احمد کعبی پس از تحمل سه ماه شکنجه سلولهای بازداشتگاه اطلاعات اهواز به زندان منتقل شد و طی یک دادگاه فرمایشی و فاقد صلاحیت محکوم به ۱۵ سال حبس و تبعید به زندان کرمان شد که هماکنون نیز در آن زندان محبوس است.
در هفته اخیر پس از پیگیری های فراوان؛ سرانجام خانواده احمد کعبی توانستند پس از شش سال و نیم؛ اجازه ۱۵ روز مرخصی استعلاجی برای درمان بیماریهای وی بگیرند. اما قاضی دادیار زندان اعمال نفوذ کرده و ۱۵ روز را به ۱۰روز تقلیل داد.
در زمان مرخصی استعلاجی با وجود اینکه پزشک متخصص جهت درمان بیماری ستون فقرات احمد کعبی یک دوره درمانی تجویز کرد؛ اما مسئولان زندان کرمان وی را به زندان برگرداندند و احمد کعبی نتوانست دوره درمان خود را به طور کامل سپری نماید. وی در همین مدت مرخصی نیز با اذیت و آزارهای فراوان روبرو بود.
همچنین در زندان کرمان به دستور مسئولان اطلاعات احمد کعبی را به بند زندانیان بیمار روانی و متادونی منتقل کردهاند و با مجوز مسئولان زندان اقدامات ایذائی علیه وی توسط برخی زندانیان جرائم خطرناک صورت می گیرد.
برادر این زندانی سیاسی ماهر کعبی نیز در زندان مرکزی اردبیل در تبعید به سر میبرد.
انتقال یک زندانی سیاسی کرد از زندان سنندج به زندان اوین
مطلب احمدیان زندانی سیاسی محبوس در زندان سنندج به اوین منتقل شد. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ زندانی سیاسی مطلب احمدیان از زندان سنندج به زندان اوین منتقل شد. از علت انتقال این زندانی سیاسی به اوین اطلاعی در دست نیست.
مطلب احمدیان پیش از این در زندان های سقز و سنندج محبوس بوده و با وجود مشکلات جسمی ناشی از دوران شکنجه تاکنون محروم از درمان پزشکی بوده است.
آقای احمدیان، ۳۱ ساله اهل بانه، در ۱۳ مهرماه ۱۳۸۹ بازداشت و در پرونده اول خود، به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از گروههای کردی، به ۲۵ سال حبس تعزیری و ۶ سال حبس در تبعید به زندان میناب (جمعا ۳۱ سال زندان) محکوم شد.
وی همچنین در دو پرونده در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۰ با اتهام تردد غیر مجاز از مرزهای کشور به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت و یک سال حبس تعزیری محکوم شده و در پرونده دیگری به اتهام خیانت در امانت به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد
مطلب احمدیان پیش از این در زندان های سقز و سنندج محبوس بوده و با وجود مشکلات جسمی ناشی از دوران شکنجه تاکنون محروم از درمان پزشکی بوده است.
آقای احمدیان، ۳۱ ساله اهل بانه، در ۱۳ مهرماه ۱۳۸۹ بازداشت و در پرونده اول خود، به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از گروههای کردی، به ۲۵ سال حبس تعزیری و ۶ سال حبس در تبعید به زندان میناب (جمعا ۳۱ سال زندان) محکوم شد.
وی همچنین در دو پرونده در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۰ با اتهام تردد غیر مجاز از مرزهای کشور به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت و یک سال حبس تعزیری محکوم شده و در پرونده دیگری به اتهام خیانت در امانت به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد
چشمبند، شلاق و اعدام؛ امکاناتی برای رفاهِ زندانیان
اسدالله لاجوردی در تمامی روند بازجویی، شکنجه، اعترافگیری، حبس و اعدام زندانیان، مسئولیت و نظارت مستقیم داشتهاست و اخذ اعترافات اجباری و انتشار این اعترافات زیر نظر او انجام می شده است.
۳۴ سال پیش در چنین روزهایی، اسدالله لاجوردی در سخنانی پیش از خطبههای نمازجمعه تهران، گفت که امکانات رفاهی برای زندانیان سیاسی در زندان، از بسیاری از اقشار مرفه جامعه هم بهتر است. او که همزمان دادستانی و سرپرستی زندانهایِ دادستان مرکز را برعهده داشت، در ادامه این سخنان مدعی شد که شِش استخری که در زندان #اوین است، به زندانیان اختصاص داده شده و روزهای جمعه، زندانیان به باغهای مصفای تهران، و مراکز تفریحی میروند و آنجا استراحت میکنند.»
برخلاف این ادعا، بسیاری از زندانیان سیاسی که دوران حبسشان مقارن با هدایت لاجوردی بر دادستانی و زندانهای دادستان مرکز بودهاست، اِعمال انواع مختلف شکنجه را بر خود و دیگر زندانیان تایید کردهاند. کابل یا شلاق زدن به کف پا، با نام شرعی «تعزیر» به شکلی عادی و همگانی برای گرفتن اطلاعات علیه زندانیان اعمال میشدهاست و زندانیان ساعتها یا حتی روزها در راهروهای منتهی به اتاقهای بازجویی، چشم بسته و دست بسته نگه داشته میشدند تا نوبت بازجویی یا شکنجه شدنشان برسد. براساس شهادتهای متعدد زندانیان، اسدالله لاجوردی در تمامی روند بازجویی، شکنجه، اعترافگیری، حبس و اعدام زندانیان، مسئولیت و نظارت مستقیم داشتهاست و اخذ اعترافات اجباری و انتشار این اعترافات در قالب مصاحبههای مطبوعاتی یا تصاویر تلویزیونی نیز با هدایت او انجام میشدهاست.
۳۴ سال پیش در چنین روزهایی، اسدالله لاجوردی در سخنانی پیش از خطبههای نمازجمعه تهران، گفت که امکانات رفاهی برای زندانیان سیاسی در زندان، از بسیاری از اقشار مرفه جامعه هم بهتر است. او که همزمان دادستانی و سرپرستی زندانهایِ دادستان مرکز را برعهده داشت، در ادامه این سخنان مدعی شد که شِش استخری که در زندان #اوین است، به زندانیان اختصاص داده شده و روزهای جمعه، زندانیان به باغهای مصفای تهران، و مراکز تفریحی میروند و آنجا استراحت میکنند.»
برخلاف این ادعا، بسیاری از زندانیان سیاسی که دوران حبسشان مقارن با هدایت لاجوردی بر دادستانی و زندانهای دادستان مرکز بودهاست، اِعمال انواع مختلف شکنجه را بر خود و دیگر زندانیان تایید کردهاند. کابل یا شلاق زدن به کف پا، با نام شرعی «تعزیر» به شکلی عادی و همگانی برای گرفتن اطلاعات علیه زندانیان اعمال میشدهاست و زندانیان ساعتها یا حتی روزها در راهروهای منتهی به اتاقهای بازجویی، چشم بسته و دست بسته نگه داشته میشدند تا نوبت بازجویی یا شکنجه شدنشان برسد. براساس شهادتهای متعدد زندانیان، اسدالله لاجوردی در تمامی روند بازجویی، شکنجه، اعترافگیری، حبس و اعدام زندانیان، مسئولیت و نظارت مستقیم داشتهاست و اخذ اعترافات اجباری و انتشار این اعترافات در قالب مصاحبههای مطبوعاتی یا تصاویر تلویزیونی نیز با هدایت او انجام میشدهاست.
نادر فتورهچی روزنامهنگار – شرحی از زندان تهران بزرگ «حیات برهنه»
نادر فتورهچی روزنامهنگاری که روز یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷، بازداشت و یک روز را در زندان تهران بزرگ، معروف به زندان فشافویه گذراند، با انتشار یک مطلب انتقادی شرایط این زندان را «ضدانسانی و ضد بشری» عنوان کرده که دستکمی از «جهنم» ندارد.
نادر فتورهچی این مطلب را که حاوی مشاهدات عینی او از حضور یک روزهاش در زندان فشافویه است در فیسبوک خود روز سهشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، منتشر کرده و با اظهار تاسف از اینکه این زندان «فاقد هرنوع توجه رسانهای و اعتراضات حقوق بشری است» از عدم توجه به شرایط این زندان انتقاد کرده است.
این روزنامهنگار در این مطلب نوشته است حضور در زندان فشافویه «حتی برای یک شبانهروز از توان انسان خارج است.»
سرکیسه کردن زندانیان در انتقال آنها
۱-به شکلی باور نکردنی برای انتقال متهم به زندان(در صورت داشتن تمکن مالی)از او«کرایه»میگیرند و طبعاً کرایه انتقال به اوین(۱۵هزار تومان) با کرایه انتقال به فشافویه(۱۰۰هزار تومان) تفاوت«قابل توجه»ای دارد و همین امر موجب شد تا با وجود تأکید قاضی مبنی بر انتقال بنده به«اوین»،به فشافویه منتقل شوم.
۲-از انتقالم به فشافویه بهشدت خشنودم. چون این شانس را به بنده داد که وضعیت قرنطینه «زندان موادیها» را از نزدیک مشاهده کنم: «قرنطینه» زندان فشافویه، آنگونه که آنجا مصطلح بود «جهنم» است.
۳-شرایط رفاهی «تیپ» با«قرنطینه» تقریباً شبیه تفاوت شرایط رفاهیایست که بقول خود مددجویان بین «مستراح» و«اتاق خواب» وجود دارد.
شرایط وخامتبار قرنطینه
بهعنوان کسی که شرایط قرنطینه را تا کنون سه بار در سه دهه هفتاد، هشتاد و نود تجربه کردهام، بهجرأت میتوانم به «وخامت» شرایط قرنطینه در زندان فشافویه شهادت دهم.
۴-در۴روز قرنطینه، مددجویان، با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم(ماکارونی سرد و نیم پز، برنج زرد سرد و نپخته) محروم هستند.
۵-فشافویه، از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد«توالت عمومی»ست. توالت،یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰در۶۰سانت بدون شلنگ و روشویی و نورست که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳در۳متر، که۲۶تا۳۲مددجو در آنها«میلولند»جدا شده است.
۶-در سلولهای قرنطینه(فیزیکها)،سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد.دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت ۴بعد ازظهر تا ۷صبح قطع است و نور با یک لامپ مهتابی ۱۰۰وات تأمین میشود که اگر بسوزد، تعویض آن بهقول زندانیان«با کرام الکاتبین است».
۷-در سلولهای قرنطینه، به شکلی نانوشته نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ بهطوریکه «تختخوابهای پنجرهای» متعلق به باسابقهترین و یا گردن کلفتترین افراد سلول است(محکومان حبس طویلالمدت موسوم به «حبسکشها»، موادفروشان عمده، اشرار، دعواییها و سرقتیهای سنگین، تختخوابهای عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند) متعلق به «ردهای»ها (خرده فروشان مواد، کیف قاپها، سرقتیهای پرونده سبک و….) و کف سلول متعلق به «کفخوابها» (معتادان،افغانیها و تازهواردان) است.
۸-شرایط «کفخوابهای زیرتخت»که معمولاً افغانی و تزریقی هستند، چیزی شبیه تجربه«تابوت»ست. آنها بهدلیل کمبود جا، زیر تختهای پایین جا داده میشوند و معمولاً ۳نفر پس از قرار گرفتن آنها در زیر تخت، به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب آنها از هر گونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند.
۹-بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به«دستشویی»برای شستشو ندارند و این امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود. بویی که از لحظه آزادی تا اکنون در مشامم میپیچد و «ماندگار»ست.
۱۰-بیش از ۵۰درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستادن روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند.
نحوه اداره قرنطینه
۱۱-در کل قرنطینه فقط یک «افسر نگهبان» که مأمور دولت است وجود دارد و مابقی امورات زندان اعم از پذیرش،خدمات، آشپزی، ناظر شب، انتقال مددجو به زندان توسط خود زندانیان اداره میشود.
۱۲-به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی(مسئول فرهنگی) و یک «مددیار» نیز از «پرسنل» هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد.
۱۳-نظام اداری خودگردان زندان واجد سلسله مراتب است. وکیل بند و ناظران معمولاً زندانیان مالی و پروندههای کلاهبرداری و اختلاس هستند که شرایط رفاهی مناسبی اعم از تخت اختصاصی، تلفن، آزادی تحرک در داخل بند، سیگار و پوشیدن دمپایی شخصی و یا حتی جوراب دارند. در رده دوم رفاه-اقتدار «ناظران شب» قرار دارند که آنها نیز معمولاً متهمان مالی هستند و رده سوم (پذیرش،خدمات، آشپزی) معمولاً زندانیان سرقتی هستند که بیش از دو هفته است به «تیپ» منتقل نشدهاند.
۱۴-وفور افراد تحصیلکرده در زندان که معمولاً پرونده مالی دارند، با توجه به تجربه شخصی بنده در دهههای قبل، به طرز باورکردنیای افزایش یافته است و این نکته از حیث «جامعه شناختی» میتواند یک «کیس مطالعاتی» بسیار عاجل و ضروری تلقی شود.
تفاوت اداره زندان توسط خود زندانیان با مأموران حکومتی
۱۵-پرخاش، تندخویی و نگاه از بالا به پایین به زندانیان تازه وارد تقریباً امری بدیهی است، اما از آن حیث که زندان توسط خود زندانیان اداره میشود، زندانیانی که مسئول اداره زندان هستند به مراتب رفتار مناسبتری با «هملباسی»ها دارند. و اگرچه که با تحکم و فریاد و گاهی مشت و لگد از تازه واردان پذیرایی میشود، اما پس از مرحله «نسق گیری»، میتوان رگههایی از شفقت را در رفتار زندانبانانی که خود زندانی هستند(البته به غیر از برخورد با معتادان تزریقی و خمارکشها)، مشاهده کرد.
۱۶-رفتار با شخص من که مورد اتهامیام برای ۹۹درصد هملباسیها و حتی پرسنل زندان «نامفهوم، ناشناخته و غریب» بود، و اگرچه که با دستبند و پابند به زندان منتقل شدم فاقد هر نوع توهین و تحقیری چه نزد پرسنل و چه نزد زندانیان مسئول بند بود.
۱۷-موردی از بیاحترامی، توهین را در هیچ مرحلهای تجربه نکردم و اگر چه جزو زندانیان«کفخواب»بودم، از بدو ورود تا انتها مورد لطف و احترام هملباسیها، وکیل بند و ناظران و البته پرسنل اداری، مأمور کلانتری و افسر نگهبان بودم و نشانه آن هم اینکه موهای سرم را بهرغم پروتکل قرنطینه نتراشیدند.
۱۸-این در حالیست که با معتادان، سرقتیها، «کر و کثیفها» و افغانیها بهمعنای دقیق کلمه در بدو امر مثل «حیوان» و «احشام» برخورد میشود.
زندانیان در فشافویه تحت شرایط ضدبشری قرار دارند
۱۹-فشافویه زندانی برای زندانیان «غیر سیاسی» و «عادی»ست که معمولاً فاقد هرنوع توجه رسانهیی و اعتراضات حقوقبشری هستند و این بزرگترین نقدیست که به کنشگران مدنی و فعالان حقوقبشری وارد است.
۲۰-توجه به شرایط زیستی «زندانیان عادی»در فشافویه یک ضرورت عاجل، آنی و فوریست. کسی در ایران «بی پناهتر» و «مظلومتر» از آنها وجود ندارد. آنها بهمعنای دقیق کلمه «تحت شرایط ضدبشری» قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه میکنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است.
۲۱-حتی تجربه یک شب قرنطینه زندان فشافویه، بیتردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد باقی میگذارد که اثر آن برای ابد باقی خواهد ماند.
۲۲-بر سر در زندان فشافویه عبارت «ندامتگاه تهران بزرگ» نوشته شده است. این در حالیست که فشار وارد بر زندانی از حیث روحی و جسمی به حدی شدید است که قدرت تفکر را از فرد سلب میکند و اساساً امکانی برای «تامل و ندامت» به او نمیدهد.
وضعیت خانوادههای زندانیان
۲۳-بخش دیگری از «مصائب فشافویه» مربوط به «بیرون» است. خانوادههای زندانیان در محوطهیی بیابانی روی خاک و نخاله مینشینند و هیچکس، که این «هیچکس» شامل چند سرباز وظیفه میشود، کوچکترین اطلاعی از بودن یا نبودن زندانی به خانواده نمیدهند یا ندارند.
۲۴-مسأله عدم اطلاع به خانواده زندانی، بیش از هر چیز از آن حیث اهمیت دارد که اکثر زندانیان فشافویه از اقشار تهیدست هستند و باید با تاکسی به آنجا رفت و آمد کنند و کرایه تاکسی بین ۱۰۰تا ۱۵۰هزار تومان است و اگر زندانی آنجا نباشد، هزینه بزرگی برای آنهاست.
۲۵-در زندان افرادی را دیدم که ۴روز از بازداشتشان گذشته بود و هنوز نتوانسته بودند بهدلیل «تراکم جمعیت» از «حق تماس تلفنی دو دقیقه رایگان» استفاده کنند.این مسأله برای زندانیانی که از خانودههای فقیر هستند یعنی چندصدهزار تومان هزینه.
شرایط فشافویه زخمی عمیق بر روح انسان
۲۶-از اینکه آزاد شدم،عمیقا دچار عذاب وجدانم و تا ابد نمیتوانم شرایط دهشتناک«هم لباسی»هایم را فراموش کنم. با دیدن شرایط فشافویه و آن چشمهایی که در ناامیدی و بوی تعفن و بیپناهی دودو میزدند، زخمی عمیق و کاری بر روحم وارد شد بهنحوی که با نوشیدن هر لیوان آب، بیاختیار اشکم جاری میشود.
۲۷-مسأله بازداشت من، فاقد هر نوع اهمیتیست. آن را مطلقاً فراموش کنید. در برابر شرایط زندانیان قرنطینه فشافویه که بمعنای دقیق «حیات برهنه» مورد اشاره فوکو را تجربه میکنند،«جوک» است.
اشتراک در:
پستها (Atom)
بازداشت بيش از 350 نَفَر #قيام_تشنگان_ثورة_العطش
بازداشت بيش از 350 نفر در #قيام_تشنگان صدها نفر در #قيام_تشنگان #قيام_تموز در تظاهرات مسالمت آميز در اعتراض به بى آبى و قطع آب و انتقال آ...
-
مانیتورینگ حقوق بشر ایران حداقل ۲۹ کودک زیر ۱۸ سال را که در جریان اعتراضات ایران کشته شدهاند را شناسایی کرده است. رژیم ایران به ط...
-
در چهار ماه نخست سال میلادی جاری، دستکم ۷۹ نفر در ایران اعدام شدند که از این میان منابع رسمی تنها اعدام ۲۲ تن را تایید کردهاند. کار...
-
زندانی سیاسی ماهر کعبی زندان مرکزی اردبیل من زندانی سیاسی ماهر کعبی متولد ۷ آذر ۶۶ ساکن شهر شوش استان خوزستان دانشجوی عمران در ۱۹ ...