۱۳۹۸ بهمن ۱۱, جمعه

اعتراضات سراسری آبان ماه؛ نادر ریحانی موقتا از زندان معشور( ماهشهر) آزاد شد

‎خبرگزاری هرانا – نادر ریحانی از معترضان بازداشتی اعتراضات سراسری آبان ماه امسال، دیروز سه شنبه ۸ بهمن ماه با تودیع قرار به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان ماهشهر آزاد شد. آقای ریحانی اوایل آذرماه امسال توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز سه شنبه ۸ بهمن ماه ۱۳۹۸، نادر ریحانی از معترضان بازداشتی اعتراضات سراسری آبان ماه امسال، با تودیع قرار به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان آزاد شد.

آزادی آقای ریحانی با تودیع قرار وثیقه سیصد میلیون تومانی صورت گرفته است.

نادر ریحانی پیشتر در اوایل آذرماه امسال توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شده و به مدت ۵۰ روز در بازداشتگاه این نهاد بسر می‌برد. وی نهایتا روز یکشنبه ۶ بهمن ماه به زندان ماهشهر منتقل شد.
برخی از نزدیکان وی از ضرب و شتم و اذیت و آزار این شهروند طی دوره بازداشت خبر داده‌اند.
نادر ریحانی ۳۲ ساله و از اهالی شهرستان ماهشهر است.
گفتنی است، آقای ریحانی در آذرماه سال ۹۶ نیز در جریان بازداشت دامنه دار شهروندان عرب اهل اهواز در پی اعتراضات در خصوص مسایل مختلف از جمله تبعیض در استخدام، درگیری های روستای جلیزی، انتقال آب کارون و خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها بازداشت شده بود.

لازم به یادآوری است از روز جمعه ۲۴ آبان ماه ۹۸ معترضان در واکنش به افزایش قیمت بنزین در شهرهای مختلف به خیابان آمدند. محمد جواد کولیوند، نماینده مردم کرج در مجلس گفت این اعتراضات در روز اول جمعه ۲۴ آبان ماه در ۷۱۹ نقطه از کشور رخ داد. سید حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز روز دوشنبه ۴ آذرماه، آمار بازداشتی های اعتراضات اخیر را حدود ۷ هزار نفر اعلام کرد.

نسخه کامل گزارش هرانا از این اعتراضات را تحت عنوان “آبان خونین” می‌توانید در این لینک مطالعه کنید.

هرانا همچنین در تاریخ ۲ دی ماه در گزارشی جداگانه با عنوان “گلوله و عفونت؛ بحران زخمی‌های اعتراضات آبان ماه” به وضعیت شماری از زخمی شدگان در جریان اعتراضات آبان پرداخته بود.

۱۳۹۸ بهمن ۱۰, پنجشنبه

بازداشت یک شهروند توسط نیروهای امنیتی در حمیدیه


خبرگزاری هرانا – شهاب صیاحی شهروند اهل حمیدیه روز دوشنبه ۷ بهمن ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه ۷ بهمن ماه ۱۳۹۸، شهاب صیاحی شهروند اهل حمیدیه توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و محل نگهداری این شهروند تا زمان تنظیم این گزارش اطلاعی در دست نیست. با این حال به گفته بعضی نزدیکان آقای صیاحی ایشان به دلیل سرودن و قرائت شعر در مراسمات محلی بازداشت شده است.
به گفته منابع نزدیک به خانواده آقای صیاحی، این شاعر محلی، پیشتر نیز به دلیل سرودن شعر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و با دادن تعهد آزاد شده بود.
شهاب صیاحی، فرزند جواد و ۲۵ ساله است.
شهر حمیدیه واقع در استان خوزستان است.

۱۳۹۸ بهمن ۹, چهارشنبه

محرمی یکی از شکنجه گران زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج و اوین کیست؟

محرمی یکی از شکنجه گران زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج و اوین کیست؟

یکی از شکنجه گران زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج که خوی حیوانی دارد فردی با نام مستعار محرمی می‌باشد.
در دوران ۴۰ ساله حاکمیت نظام ولایت فقیه زندانهای ایران توسط جلادان و شکنجه گرانی اداره می‌شود که خوی سادیستی دارند و به همین دلیل نیز در زندانها به کار گمارده می‌شوند. آنها به دلیل اعمالشان مورد انزجار عموم زندانیان هستند و به همین دلیل از اینکه اسامی واقعیشان مشخص شود بیم داشته و با نام مستعار شناخته می شوند.
گزارش زیر توسط یک منبع موثق درباره یکی از شکنجه گران زندان رجایی شهر تهیه شده است.
محرمی نام مستعار یکی از شکنجه گران زندان رجایی شهر کرج است. وی کارشناس و رابط وزارت اطلاعات با زندانیان سیاسی است.
محرمی دو سال پیش در سال ۹۶ از بند ۲۰۹ اوین (بند وزارت اطلاعات اوین) به بند ۸ زندان رجایی شهر منتقل شد. وی در بند ۲۰۹ مسئول تماس زندانیان سیاسی بوده و به طور مستقیم در شکنجه زندانیان دست داشته است.
او هم اکنون در بند ۸ زندان رجایی شهر کرج (بند اطلاعات) کار می‌کند .در تظاهرات آبان ماه ۹۸، بازداشت شدگان اعتراضات استان البرز پس از دستگیری به بند ۸ این زندان منتقل شدند. محرمی یکی از شکنجه گرانی بود که آنها را مورد شکنجه قرار می‌داد.
بنا به گفته بازداشت شدگان آبان ماه ۹۸، ماموران اطلاعات معترضان آبان ماه را با لباس زیرپوش به هواخوری برده و پس از نگهداری در هوای سرد آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دادند که یکی از ضاربین محرمی بود.


اسامی، مشخصات و تصاویر جانباختگان اعتراضات سراسری آبان۹۸ در سراسر ایران، در سایت حقوق بشری جوانه‌ها در دسترس شما است. این اسامی و تصاویر همچنان در حال تکمیل شدن می‌باشد. مأموران اطلاعاتی دیکتاتوری خامنه‌ای در ایران، با فشار بر خانواده های جانباختگان و تهدید آنان، تلاش می‌کنند تا مانع اطلاع رسانی آمار و مشخصات دقیق … ادامه





این منبع موثق همچنین گزارش می‌دهد که در بند ۲۰۹ زندان اوین پس از پایان بازجویی به زندانیان سیاسی اجازه داده می‌شود که در هفته ۵ تا ۱۰ دقیقه با خانواده هایشان صحبت کنند. اما محرمی تماس تلفنی را به ابزار شکنجه زندانیان سیاسی تبدیل می‌کرد.
به طور مثال وی حین تماس زندانیان با خانواده، تلفن را از روی عمد قطع می‌کرد. در مواردی با عصبانیت بر سر زندانی فریاد می‌زد و زندانی و خانواده‌اش را به هم می‌ریخت تا آنها را شکنجه روحی – روانی کند.
همچنین قبل از بازجویی در چای زندانیان دارویی می ریخت که آنها را دچار حالت تهوع می کرد تا فشار را حین بازجویی روی زندانی بالا ببرد که تابع خواسته‌های کارشناسان وزارت اطلاعات شوند.
محرمی فردی بسیار عصبانی و فحاش است. وی بارها به زندانیان سیاسی گفته است: «امثال شما معاندهارو باید زجر کش کرد. حیف که دست من نیست.»
این فرد از طریق لابی‌های وزارت اطلاعات در زندان رجایی شهر، ولی محمدی رئیس بند ۴ (سالن ۱۰ و ۱۱)، محمد گودرز رئیس بند ۷ (سالن ۲۱) و گرامی رئیس بند ۱۰ (سالن۳۶) تشجیع می کند تا سیاست های خبیثانه وزارت اطلاعات را در سالن زندانیان سیاسی به اجرا در آورند، سیاستی که باعث ایجاد اذیتهای روحی و روانی و جسمی به زندانیان و خانواده آنها می شود.
شایان ذکر است که گارد ویژه زندان رجایی شهر در تاریخ ۱۲ شهریور ۹۸ به سالن ۳۶ بند۱۰ حمله و زندانیان عقیدتی- سیاسی اهل سنت را به طرز فجیعانه ای سرکوب کرد. عاملین اصلی این جنایت الله کرم عزیزی و محرمی بودند. به گفته مسئولان زندان، محرمی عامل اصلی این حمله بوده و شخصا چراغ سبز برای حمله به زندانیان سیاسی عقیدتی اهل سنت را داده بود و خود شاهد ضرب و شتم زندانیان عقیدتی – سیاسی اهل سنت بوده است.
محرمی در دروغگویی دست بقیه کارشناسان و بازجویان وزارت اطلاعات را از پشت بسته است به طوری که همکاران خودش در اطلاعات نیز که همچون خود وی دروغگو هستند از او شکایت دارند.
او با رد کردن گزارشات دروغین بر علیه زندانیان سیاسی، مانع مرخصی و آزادی زندانیان می شود. به اعتقاد وی عمر مخالفان رژیم ولایت فقیه باید در زندان تلف شده و در زندان بمیرند.

۱۳۹۸ بهمن ۸, سه‌شنبه

تداوم فشار حکومتی بر خانواده‌های تعدادی از جانباختگان اعتراضات سراسری آبان ماه

تداوم فشار حکومتی بر خانواده‌های تعدادی از جانباختگان اعتراضات سراسری آبان ماه

دستگاه‌های امنیتی حکومت ایران خانواده‌های تعدادی از جانباختگان اعتراضات سراسری آبان را تحت فشار قرار داده‌اند تا در ازای دریافت پولی معادل ۳۰هزار دلار به عنوان پول خون و امکاناتی چون حقوق بازنشستگی با معرفی فرزندشان به عنوان «شهید» موافقت کنند و طی یک مصاحبه اعلام کنند که فرزندشان از معترضان نبوده است.
شبکه خبری روداو به نقل از تعدادی از خانواده‌های جانباختگان اعتراضات سراسری آبان در ایران گزارش داد که دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی برای رفع مسئولیت قتل معترضان از نیروهای امنیتی، به خانواده‌ها‌ی جانباختگان، پیشنهاد پرداخت مبلغی به عنوان دیه داده‌اند به شرطی که خانواده‌ها موافقت کنند که فرد کشته شده، شهید خوانده شود.
این فشارها از جمله به خانواده برهان منصورنیا وارد شده است، جوانی فارغ‌التحصیل رشته دامپزشکی که در جریان اعتراضات سراسری، روز ۲۵ آبان در کرمانشاه بر اثر شلیک نیروهای امنیتی به سوی معترضان، مجروح شد و ۳۵ ساعت بعد بر اثر شدت خونریزی و تعلل پرسنل بیمارستان در رسیدگی به او، جان باخت.
بنابراین گزارش، خانواده منصورنیا تحت فشار قرار گرفته‌اند تا نام برهان را به عنوان “شهید” ثبت کنند، به این معنی که اعلام کنند “او به دست معترضان کشته شده و نه نیروهای حکومت.”
اعتراضات سراسری آبان ۹۸، بیش از ۱۵۰۰ معترض بی‌دفاع، از جمله ده‌ها کودک زیر ۱۸ سال و ۴۰۰ زن، در خیابان‌های ایران قتل عام شدند.
قتل عام اعتراضات سراسری آبان ۹۸، که به دستور خامنه‌ای صورت گرفته یکی از هولناک‌ترین نمونه‌های جنایت علیه بشریت در قرن بیست و یکم می‌باشد.

۱۳۹۸ بهمن ۷, دوشنبه

به قتل رساندن یک زندانی بر اثر ضربات باتوم نیروی گارد ویژه زندان رجایی شهر کرج

به قتل رساندن یک زندانی بر اثر ضربات باتوم نیروی گارد ویژه زندان رجایی شهر کرج

روز شنبه ۱۲ بهمن، یک زندانی در زندان رجایی شهر کرج همزمان با یورش گارد ویژه و بر اثر ضربات باتوم نیروی گارد جان خود را از دست داد.
روز شنبه پس از هجوم گارد ویژه زندان رجایی شهر به بند شش این زندان، زندانیان مورد ضرب و شتم و ضربات وحشیانه باتوم و سایز ابزار سرکوب قرار گرفته و پس از آن زندانیان را در هوای برفی و سرد زمستانی به هواخوری زندان منتقل می‌کنند.
در پی حمله نیروهای گارد به زندانیان، یک زندانی به نام محمد عامری که مورد ضربات شدید باتوم قرار گرفته بود به زمین می‌خورد و جمجمه و مغز او دچار آسیب پ خونریزی می‌شود، اما علی‌رغم صدمه این زندانی اما ضربات باتوم گارد همچنان بر پیکر نیمه‌جان محمد فرود می‌آمد و در نهایت جان خود را در مقابل بی‌توجهی و چشم‌پوشی مقامات زندان در سرمای شدید از دست داد.
پس از جان‌باختن محمد عامری، زندانیان بند شش دست به اعتراضات گسترده در درون زندان زدند.
این حمله در حالی صورت گرفت که از چند هفته پیش تاکنون، نیروهای گارد ویژه زندان رجایی شهر در ساعتهای خاموشی به طور ناگهانی به بندهای مختلف زندان مانند بند یک، سه، پنج و شش یورش بده و بطرز وحشت‌آوری زندانیان را از خواب بیدار کرده و مورد توهین و ضرب و شتم قرار می‌دهند. در مقابل اگر هر زندانی که نسبت به آن اعتراض کند با دست و پای بسته و ضرب و شتم به سلول انفرادی منتقل می‌شود. و نهایتا زندانی را با جراحتهایش در سلول انفرادی به حال خویش رها می‌کنند.

گفته می‌شود حمله روز شنبه ۱۲ بهمن که توسط گارد ویژه صورت گرفت به فرمان الله‌کرم عزیزی، رئیس زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) بوده است.
الله‌کرم عزیزی حتی پیش از به عهده گرفتن ریاست زندان رجایی شهر در بین زندانیان، به اتهاماتی مانند قتل، شکنجه و نقض عضو زندانیان در زندانهای داراب و کازرون در استان فارس شناخته شده می‌باشد.
وی به دستور رئیس قوه قضاییه، ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس زندان رجایی شهر (گوهردشت کرج) منصوب شد.

۱۳۹۸ بهمن ۶, یکشنبه

مین های به جا مانده از جنگ، هنوز قربانی می گیرد



خبرگزاری هرانا – با وجود گذشت ۳۱ سال از جنگ ۸ ساله بین ایران و عراق، هنوز مین های به جا مانده از آن دوران و همچنین گلوله های توپ و خمپاره عمل نکرده، در مناطق مرزی غرب، جنوب غرب و شمال غرب ایران شامل استانهای آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان، جان شهروندان را تهدید می کنند و تاکنون جان بسیاری از شهروندان از جمله کودکان را گرفته و تعداد پرشماری نیز آسیب دیده و معلول شده اند. به تعبیر یکی از مین یاب ها در ایلام با وجود چنین وضعی، انگار جنگ هنوز ادامه دارد! تعیین مناطق خطر هم عملا امکانپذیر نیست، زیرا عوامل طبیعی مانند بارش ها و سیل و یا زلزله می توانند مین ها را جا به جا کرده و به مناطقی ببرند که افراد از آنجاها تردد می کنند. قسمت تلخ تر این واقعیت، وضعیت اسفبار شهروندان معلول خصوصا کودکان است که برای گرفتن خدمات مراقبتی و اجتماعی لازم است پیگیری چندین ساله انجام دهند و مسئولان کمترین توجهی به شرایط زیستی آنان ندارند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روزنامه شهروند، گزارشی از مین های به جامانده از جنگ ۸ ساله ایران و عراق در نواحی مرزی غرب کشور از جمله استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان حاکی از این واقعیت است که هنوز شهروندان ساکن این روستاها از آسیب‌ها و تهدید این مین ها در امان نیستند و خدمات اجتماعی لازم برای رسیدگی به وضعیت آسیب دیدگان و معلولان ناشی از انفجار مین ارایه نمی شود.
متن گزارش در ادامه می آید:
یکی، دو ‌سال پیش که یکی از تخریب‌چی‌هایی که هنوز در زمین‌های آلوده به مینِ ایلام، مین جمع می‌کند، به تهران آمده بود، تعریف می‌کرد که در خلال رفت و آمدش در پایتخت، یک راننده تاکسی از شغلش پرسیده بود. راننده پس از شنیدن پاسخ حیرت کرده بود که «جنگ که خیلی وقت است تمام شده»؛ پس از آن ماشین را کنار زده و یک ساعتی گپ زده بودند. تخریب‌چی مو به مو داستان مین‌ها را برایش گفته بود که هنوز در پنج استان غرب و جنوب غرب قربانی می‌گیرند. هر برف و بارانی زیر زمین می‌خزند و در بهارها و پاییزهایی که انتظارش را نداریم ناگهان با انفجاری دوباره، جنگیدن از سر می‌گیرند؛ اما «جنگ خیلی وقت است تمام شده». درست ۳۱ سال پیش.
چند روز پیش یک مرد بر اثر انفجار مین در غرب «کرخه» جان داد و سه برادرزاده کوچکش مجروح شدند. دو هفته پیش هم گلوله توپ عمل نکرده، جان کسی را در «ازگله» کرمانشاه گرفت و یک نفر را معلول کرد. بیشتر قربانیان مین، غیرنظامیانی از جمله کارگران، کشاورزان، عشایر دامدار و یا کولبران و کودکان هستند. مین‌ها هیچ توجهی به سن و‌ سال و حال و روز قربانیانشان ندارند. «رَغَد» در راه مدرسه روبه‌روی خانه‌شان کشته شد. گشین و ۶ همبازی‌اش زیر درخت روستا، نزدیک پایگاه نظامی متروکه. دانا یوسفی، محمدهادی، بهزاد، ابراهیم و فرشاد یعقوبی، سعید نیازی، محمد‌امین قالبی‌ حاجیوند، شایان فرجی. برای مین‌ها هیچ فرقی نمی‌کند که این بچه‌ها چه آرزوهایی داشتند؛ یا بعد از مرگ پدران و مادران، خرج خانواده چگونه تأمین می‌شود.
مین می‌تواند فامیلی را عزادار کند و خانواده‌ای را بی‌سرپرست. می‌تواند معلولانی بر جا بگذارد که تا سال‌ها روند درمان‌شان به طول بینجامد. بیشتر خانواده‌هایی که در مناطق مرزی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان دچار حادثه می‌شوند، هزینه رفت‌وآمد و بیمارستان و پروتز را ندارند. خانواده فرد معلول درگیر پرونده و کمیسیون‌ فرمانداری و درمان می‌شوند و چه بسیار پرونده‌هایی که پس از گذشت سال‌ها هنوز به نتیجه نرسیده‌اند. از هفت کودک نشکاشِ مریوان، دو نفر جانباز شناخته شدند که مقرری‌شان را تا زمان ۱۸ سالگی به آنان نمی‌پردازند و هشت عضو کمیسیون فرمانداری باید بدون حضور نماینده قربانی برای او تصمیم بگیرند. درحالی‌ که هیچ مهلت قانونی برای این بررسی و تصمیم‌گیری تعیین نشده است.
معدود سازمان‌های مردم‌نهادی که در این حوزه فعال هستند، همت‌شان را بر آموزش خطرات ناشی از انفجار مین و مواد منفجره باقی‌مانده از جنگ گذاشته‌اند و کاهش آسیب‌های روانی و اقتصادی خانواده‌های قربانیان در اولویت هیچ نهاد و سازمانی نیست.  در سه دهه‌ای که از پایان جنگ گذشته صدها نفر جان داده‌ و هزاران نفر معلول شده‌اند. کسانی که اخبار مرگ و معلولیت‌شان در انبوه خبرهای این روزگار گم می‌شود و کمتر کسی می‌پرسد مگر جنگ تمام نشده است؟
لازم به ذکر است مین‌های برجای‌ مانده از دوران جنگ، هر ساله موجب مرگ و مصدومیت تعدادی از هموطنان در مناطق مرزی می‌شود.
در حدود ۴۲۰۰۰ کیلومتر مربع از اراضی ایران آلوده به مین های به جا مانده و عمل نکرده جنگ ایران و عراق است.
دولت ایران نیز همچنان به تولید و کاشت مین های ضدنفر ادامه می‌دهد و برخلاف مقاوله نامه های بین‌المللی، معتقد است استفاده از این مین‌ها تنها راه مؤثر برای تأمین امنیت مرزهای طولانی این کشور است.
بر همین اساس بخش‌هایی از مرزهای ایران با افغانستان، پاکستان و عراق مین‌گذاری شده است؛ در جریان درگیری‌های دهه ۱۳۶۰ در کردستان هم بسیاری از اراضی این منطقه مین‌گذاری شدند

مخاوف تجاه الاختیین المعتقلتین فی لبنان و تسفیرهن الی ایران



المركز الاحوازي لحقوق الانسان يدعو السلطات اللبنانية بالافراج عن اللاجئتين الاحوازيتين و السماح لهم بالسفر الي الولايات المتحدة الأمريكية 

تأكد للمركز الاحوازي لحقوق الانسان ان اجهزة الامن اللبناني اعتقلت الشقيقتين    مريم و نهاية عفراوي الاحوازيتين اللتان كانتا طلبن اللجوء في المفوضية السامية لشئون اللاجئين في بيروت بعد ما هربا من قمع السلطات الايرانية منذ اأكثر من عشر سنوات وبعد انتفاضة  الخامس عشر من نيسان المجيدة عام ٢٠٠٥ .
وأكدت مصادر المركز الاحوازي لحقوق الانسان ان الشقيقتين  تم قبول طلبهن من قبل المفوضية كلاجئتين و كان من المفترض أن يسافرن من لبنان الي الولايات المتحدة الأمريكية كلاجئتين،
 الا ان تم اعتقالهن من قبل الأمن اللبناني و لاسباب غير معروفة وحتى الان اعاق خروجهن الى الدولة الثالثة و الاستقرار في الولايات المتحدة الامريكية.
 و توكد المصادر ان هناك جهات تابعة لدولة الاحتلال  الإيراني تدخلت ومنعت خروجهم من لبنان و قامت بأعتقالهن دون اي اسباب ومبررات قانونية.
وبهذا يطالب المركز الاحوازي لحقوق الانسان حكومة لبنان و الجهات المعنية بالإفراج السريع عن المعتقلتين والسناح وهم بالسفر، ويؤكد المركز انه هناك    آثار سلبية تترتب علي حكومة لبنان نتيجة هذا العمل الغير قانوني والذي يؤثر سلبا علي سمعتها و التي اوصل بها حزب الله اللبناني الى مستويات متدنية بسبب انتهاك كل القوانين و الاعراف الدولية و الاعلان العالمي لحقوق الانسان.
كما نطالب منظمات حقوق الانسان اللبنانية الفاعلة بمتابعة هذا الملف الانساني و كذلك نطالب ثوار لبنان و الشعب اللبناني الشقيق وكل الاحزاب  الوطنية و الشخصيات المؤثرة اللبنانية بالتحرك لمتابعة هذه الملف و العمل على الافراج عن المواطنتين الاحوازيتين اللاجئتين و السماح لهم بالخروج بأمن و سلامة بعيدا عن تهديدات حزب الله ومنع تسليمهم للدولة الايرانية الارهابية .

المركز الاحوازي لحقوق الانسان

لندن 25/1/2020..






امروز یکشنبه ۶ بهمن ماه، یک مرد جوان در خیابان نادری احواز به دلیل مشکلات مالی و معیشتی، در میان جمعیت اقدام به خودسوزی کرد و به بیمارستان منتقل شد.
امروز یکشنبه ۶ بهمن ماه ۹۸، یک مرد جوان در خیابان نادری احواز، دست به خودسوزی زد.
گفتنی است که علت خودسوزی این شهروند در این گزارش “مشکلات مالی و معیشتی” عنوان شده است.
بر اساس این گزارش این فرد در پی این اقدام به بیمارستان منتقل شده است.


۱۳۹۸ بهمن ۵, شنبه

تنبیه بدنی یک دانش آموز در عبادان




خبرکزاری هرانا – مرد عبادانی در پی افسردگی فرزندش به دلیل اینکه معاون مدرسه او را تنبیه بدنی کرده از وی در دادسرای عبادان شکایت کرد. مطابق ماده ۷۷ آیین نامه انضباطی مدارس، اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از رکنا، پدر دانش آموز کلاس یازدهمی رشته انسانی در یکی از مدارس عبادان مبنی بر اینکه در تاریخ ۲۳ آذر ماه فرزندش به دلیل پاره کردن یکی از دفاتر ثبت آموزشگاه توسط معاون تنبیه بدنی شده و معاون مدرسه ۴ بار به فرزندش سیلی زده و از آموزشگاه اخراج کرده است از وی شکایت کرد.
پدر این دانش آموز اظهار داشت:  پس از موضوع پیش آمده با صحبت مدیر آموزشگاه ایشان دستور دادند که فرزندم پس از هفت روز از مدرسه دور باشد و سپس به مدرسه بازگردد اما متأسفانه معاون مدرسه اظهار داشتند که یا جای من در این آموزشگاه است و یا جای این دانش آموز .
ایشان همچنان عنوان کرده اند که اگر این دانش آموز به مدرسه برگردد من استعفا می دهم که مدیر آموزشگاه دستور بازگشت فرزندم به مدرسه را دادند و بعد از امتحانات پسرم به مدرسه دیگری منتقل گردد.
پدر این دانش آموز می گوید: در سالهای گذشته چند دانش آموز دیگر نیز توسط این معاون از آموزشگاه اخراج شده اند. به دلیل اینکه احساس می کنم شخصیت فرزندم خرد شده فرزندم را نزد یکی از روانپزشکان مطرح کشور بردم که ایشان با اولین جلسه اظهار داشتند که وی هیچگونه مشکلی ندارد ظاهرا عکس العمل این نوجوان نسبت به عمل یکی از معلمان بوده که با او لج بازی کرده و همین امر باعث شده که فرزندم دفتر کلاس را پاره کند.
پدر این پسر گفت:  به دلیل اینکه پرونده پسرم را به مدرسه دیگری انتقال دادم فرزندم دچار افسردگی شدید شده و به همین دلیل از معاون آموزشگاه در دستگاه قضایی اعلام شکایت کردم. که موضوع دریکی ازشعب دادیاری دادسرای عمومی وانقلاب شهرستان آبادان جهت صحت سقم ادعاهای پدراین دانش آموز عبادانی دردست بررسی است.
لازم به ذکر است که مطابق ماده ۷۷ آیین نامه انضباطی مدارس، اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است.

۱۳۹۸ بهمن ۴, جمعه

افشای شواهد بیشتری از آنچه طی اعتراض سراسری آبان۹۸ روی داد توسط عفو بین الملل

اعتراض سراسری آبان۹۸

سازمان عفو بین الملل از خانواده‌های جانباختگان  اعتراض سراسری آبان۹۸  خواست برای ثبت موارد نقض حقوق بشر و دادخواهی، گواهی فوت کشته‌شدگان را برای این نهاد ارسال کنند.
سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرد:
⭕️ «متلاشی شدن جمجمه»
⭕️ «له شدگی بافت مغز»
⭕️ ««پارگی قلب»
⭕️ «پارگی احشاء و قفسه صدری»
⭕️ «خونریزی داخلی»
⭕️ «عملکرد وسائل جنگی در خارج از جنگ»
از جمله عباراتی است که مقامات ایرانی در گواهی‌های فوت کشته‌شدگان آبان ماه برای علت مرگ ذکر کرده‌اند.
عفو بین‌الملل روز چهارشنبه دوم بهمن‌ماه ۹۸ با انتشار پستی در تلگرام خود از خانواده‌های جانباختگان و سایر کسانی که دسترسی به این گواهی‌ها دارند، دعوت می‌کند که عکسی از این گواهی‌ها را به این سازمان ارسال نمایند.

این اسناد و مدارک رسمی از جمله مهمترین ادله‌ای است که اثبات می‌کند نیروهای امنیتی، بخشهای حیاتی بدن معترضان را، به قصد کشتن، هدف گلوله قرار داده‌اند و به روند دادخواهی و پیگیری حقوقی عاملان و آمران کشتار کمک موثری خواهد کرد.
سازمان عفو بین‌الملل از خانواده‌های جانباختگان و سایر کسانی که دسترسی به این گواهی‌ها دارند خواست با ارسال این اسناد و مدارک، این سازمان را در روند دادخواهی و پیگیری حقوقی عاملان و آمران کشتار همیاری کنند.
عفو بین‌الملل اعلام کرد که هویت تماس گیرندگان را محفوظ نگه می‌دارد. اعتراض سراسری آبان۹۸
شماره تماس از طریق واتس‌اپ یا تلگرام عفو بین‌الملل
شماره تماس از طریق واتس‌اپ یا تلگرام عفو بین‌الملل
شماره تماس از طریق واتس‌اپ یا تلگرام عفو بین‌الملل
00447961421565

۱۳۹۸ بهمن ۳, پنجشنبه

اسامی زندانیان سیاسی و امنیتی بند ۸ زندان اوین

اسامی زندانیان سیاسی و امنیتی بند ۸ زندان اوین


کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام اقدام به تهیه لیستی از زندانیان سیاسی و امنیتی محبوس در بند ۸ زندان اوین کرده است. این لیست که شامل ۴۷ زندانی سیاسی و امنیتی می‌باشد از کلیه حقوق یک زندانی از جمله حق برخورداری از یک دادرسی عادلانه محروم می‌باشند. آنها همچنین تاکنون از حق مرخصی محروم بوده اند.
دادیار ناظر بر زندان نیز حدود یک سال است از بند زندانیان سیاسی بازدید نکرده است.
اسامی زندانیان سیاسی و امنیتی بند ۸ زندان اوین
۱.جعفر عظیم زاده
محکومیت = ۶ سال، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی‌ از طریق عضویت در اتحادیه آزاد کارگران،
۲. حسین احدی
محکومیت = ۳ سال، به اتهام افشای اطلاعات سری وزارت اطلاعات،
۳.علیرضا میرمحمدی
محکومیت = ۱۰ سال به اتهام افشای اطلاعات محرمانه سپاه و انتقال به موساد،
۴. ناصر نورد گل تپه
محکومیت= ۱۰ سال به اتهام شرکت در مراسم عبودیت در کلیسای خانگی،
۵.یاسر مصیب زاده
محکومیت = ۱۰ سال، به اتهام شرکت در مراسم عبودیت در کلیسای خانگی،
۶.یوسف ندرخانی
محکومیت = ۱۰ سال، به اتهام شرکت در مراسم عبودیت در کلیسای خانگی،
۷.مجید سوزنچی
محکومیت = ۱۰ سال، به اتهام شرکت در مراسم عبودیت در کلیسای خانگی،
۸.عبدالله رمضان زاده
محکومیت = ۱۰ سال اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام،
۹.علیرضا گلیپور
محکومیت = ۱۳ سال، به اتهام جاسوسی، توهین به مقدسات، سپاه پاسداران، ورود به زندان ۱۳۹۱
۱۰.سهیل عربی
محکومیت = ۷ سال و ششماه، اتهامات پرونده اول: فعالیت تبلیغی گسترده علیه نظام توهین به مقدسات توهین به رهبر و بنیانگذار سران سه قوه و روسای جمهور فعلی و سابق سب النبی
پرونده دوم: فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به مقدسات، محکومیت ۶ سال
پرونده سوم: فعالیت تبلیغی علیه نظام، محکومیت۳ سال و ۲ سال تبعید به برازجان
این زندانی بطور ناگهانی روز اول بهمن ۹۸ به زندان تهران بزرگ منتقل گردید.
۱۱.علی نیکجو
محکومیت = ۵ سال، به اتهام اجتماع و تبانی از طریق شرکت در راهپیماییهای اعتراضی توسط قاضی قربان زاده، ورود به زندان اوین سال ۹۵
۱۲.محسن حاجی محمدی
محکومیت = ۷ سال و ۶ ماه، به اتهام توهین به مقدسات، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبری
۱۳.کیانوش سلاطینی
فعال سیاسی و وب نگار در شبکه های اجتماعی
محکومیت = ۱۹ سال به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مقدسات،
۱۴.پویا پورمند
فعال سیاسی در شبکه های اجتماعی
محکومیت = ۳ سال به اتهام توهین به رهبری و فعالیت تبلیغی علیه نظام، تاریخ دستگیری ۱۳۹۳ توسط اطلاعات سپاه قرارگاه ثارالله بند ۲ الف ، تاریخ محاکمه ۱۳۹۸ ورود به بند ۸ اوین آذر ماه ۹۸
۱۵. وحید حسنی
فعال سیاسی در شبکه های اجتماعی محکومیت ۳ سال به اتهام توهین به رهبری و فعالیت تبلیغی علیه نظام، تاریخ دستگیری۱۳۹۷ توسط اطلاعات سپاه، محاکمه ۱۳۹۸، ورود به بند ۸ آذر ۹۸
لازم به ذکر است که وحید حسنی و پوریا پورمند هم پرونده ای هستند.
۱۶. امیرمهدی صدیق آرا
اتهام اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی علیه نظام،
۱۷.امید صفری
محکومیت = یک سال به دلیل فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق انتقاد به رهبر و دولت، ورود به زندان اوین آذر ۹۸
۱۸. وحید خاکپور
فعال اجتماعی محکوم به ۱ سال به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، ورود به زندان اوین دیماه ۹۸
۱۹.محمد حبیبی
معلم
محکومیت = شش سال، به اتهام اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به خامنه ای، ورود به زندان اوین آبان ۹۸
۲۰. امیر قاسمی
محکومیت = یک سال و شش ماهه به اتهام اجتماع و تبانی، ورود به زندان اوین مهر ۹۸
۲۱. اسماعیل گرگیج
زندانی عقیدتی و بلوچ محکوم به ۵ سال حبس به اتهام اجتماع و تبانی
۲۲. دانیال منفرد
محکومیت = ۲ سال و شش ماه به اتهام اجتماع و تبانی،
۲۳.علی بسیج
محکومیت = ۵ سال به اتهام اعتقاد و تبلیغ مذهب یمانی، ، ورود به زندان اسفند ۹۷
۲۴.باقر سلمانیان
محکوم به ۲ سال حبس به اتهام اعتقاد و تبلیغ مذهب یمانی ورود به زندان اسفند ۹۸
۲۵.مصطفی جلال
محکوم به ۲ سال به اتهام اعتقاد و تبلیغ مذهب یمانی، ورود به زندان اسفند ۹۷
۲۶.مهدی محمودی
محکوم به یک سال به اتهام اعتقاد و تبلیغ مذهب یمانی ورود به زندان اسفند ۹۸
۲۷.محمد پاکدل
به اتهام اعتقاد و تبلیغ مذهب یمانی ورود به زندان اسفند ۹۸
۲۸.محمدرضا معمارزاده
مترجم
محکومیت =یک سال به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق ترجمه کتاب، ورود به زندان اوین مهر ۱۳۹۸
۲۹.علی فتوحی
محکوم به ۵ سال به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام،
۳۰.غلامرضا مرادی
محکوم به یکسال به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام، ورود به زندان اوین مرداد ۹۸
۳۱.حسین پسندیده
محکوم به تحمل یک سال حبس به اتهام فعالیت در شبکه های اجتماعی، ضابط قضایی اطلاعات سپاه
۳۲.محمدرضا مرادی
فعال سیاسی در شبکه های اجتماعی
محکوم به سه سال حبس به اتهام توهین به مقدسات، توهین به رهبری، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تاریخ دستگیری ۱۳۹۲، محاکمه ۱۳۹۸، ورود به اوین خرداد ۱۳۹۸
۳۳.ماشاءالله پسر کهن
محکومیت = سه سال به اتهام ورود به اسرائیل برای بازدید از پدر و مادر، ورود به زندان اوین خرداد ۹۸
۳۴. حمید حاج جعفرکاشانی
داور فوتسال
محکومیت = دو سال به دلیل فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به رهبری، ورود به زندان اوین اردیبهشت ۹۸
۳۵. سعید شرفی نسب
محکومیت = دو سال به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در راهپیمایی های سال ۱۳۹۶، ورود به بند ۸ فروردین ۹۸
۳۶. عبدالله قاسم پور
محکوم به اعدام به دلیل شرکت در راهپیماییهای اعتراضی سال ۹۶ و آتش زدن پایگاه بسیج، ورود به زندان اوین بند ۸ اسفند ۹۷
۳۷. حسین قاسم پور
محکومیت = پنج سال حبس به اتهام اجتماع و تبانی، ورود به زندان اوین اسفند ۹۷
۳۸. محمد دمیرباتومان
محکوم به پنج سال حبس به دلیل اجتماع و تبانی علیه نظام،
۳۹. صاحب فدایی
محکومیت = ۱۰ سال به اتهام اجتماع و تبانی به دلیل تبلیغ دین مسیحیت
۴۰. علی فتاحی
فعال سیاسی در شبکه های اجتماعی فعال و حقوق بشر
محکومیت = ۷سال و شش ماه به اتهام توهین به رهبری فعالیت تبلیغی و توهین به مقدسات،
۴۱. حسین احدی
محکومیت = سه سال، به اتهام افشای اطلاعات سری وزارت اطلاعات
۴۲. جعفر رستمی
فعال ترک زبان به دلیل حمایت از زبان مادری محکومیت یک سال به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام
۴۳. میثم عباسی
فعالیت تبلیغی علیه نظام یک سال حبس ورود به زندان اوین مهر ماه۱۳۹۸
۴۴. یوسف آریان مهر
محکومیت = یک سال به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام توسط قاضی افشاری، ورود به زندان اوین آبان ۹۸
۴۵. محمدرضا صادقی
۴۶. محمد دنیسی
۴۷. محمدرضا امیدی
محکومیت = ۱۰ سال، به اتهام شرکت در مراسم عبودیت در کلیسای خانگی،

۱۳۹۸ بهمن ۲, چهارشنبه

بازداشت یک شهروند توسط نیروهای امنیتی در شوشتر



خبرگزاری هرانا – امروز چهارشنبه ۲ بهمن ماه، سعید دیلمی شهروند اهل شوشتر توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز چهارشنبه ۲ بهمن ماه ۱۳۹۸، یک شهروند اهل شهرستان شوشتر توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت شد.

هویت این شهروند “سعید دیلمی، فرزند رحیم” توسط هرانا احراز شده است.

بر اساس اطلاعات دریافتی از منابع محلی، صبح امروز نیروهای اداره اطلاعات به منزل آقای دیلمی رفته و در حین بازداشت ایشان اقدام به شکستن شیشه‌های خانه او کرده و باعث ایجاد فضای رعب و وحشت در میان همسایگان شده‌اند. گفته می‌شود آقای دیلمی از ناحیه دست و بینی زخمی شده است.
تا لحظه‌ی تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و محل نگهداری این شهروند اطلاعی در دست نیست.

۱۳۹۸ بهمن ۱, سه‌شنبه

دوختن لب ها و اعتصاب غذای یک زندانی در زندان مرند




خبرگزاری هرانا – یک زندانی در زندان مرند از روز چهارشنبه ۲ بهمن ماه، با دوختن لب هایش دست به اعتصاب غذا زده است. اقدام اعتراضی این زندانی به گفت خود “به دلیل تحت فشار قرار گرفتن خود و دیگر زندانیان از طرف قاضی ناظر بر زندان” صورت گرفته. معاون زندان در پاسخ به اعتصاب او  گفته است “انشاالله جسدت را تحویل می‌دهیم”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک زندانی در زندان مرند از روز چهارشنبه ۲ بهمن ماه ۱۳۹۸ با دوختن لب‌های خود دست به اعتصاب غذا زده است.

هویت این زندانی “جواد رحیم زاده” توسط هرانا احراز شده است.

آقای رحیم زاده که از بابت جرایم عمومی در زندان است، دلیل این اقدام خود را تحت فشار قرار گرفتن خود و دیگر زندانیان توسط قاضی ناظر بر زندان و بی احترامی به زندانیان محبوس در این زندان و بی‌احترامی به خانواده‌هایشان در زمان ملاقات عنوان کرده است.
به گفته نزدیکان آقای رحیم زاده، “سخن ور” معاون زندان در پاسخ به اعتصاب او  گفته است انشاالله جسدت را تحویل می‌دهیم”.

به گفته این منبع مطلع: “آقای خانی، قاضی ناظر بر زندان طی چند ماهی که روی کار آمده به‌طور مداوم زندانیان و خانواده‌های آنها را مور اذیت و آزار و بی‌احترامی قرار می‌دهد”.

این منبع مطلع در ادامه سخنان خود افزود؛ “آقای خانی” مرخصی بسیاری از زندانیان را در این مدت لغو کرده؛ رای کار و رای بازها را لغو کرده؛ ملاقات زندانیان با خانواده‌هایشان را محدود و در مواردی حتی لغو کرده است. مثلا یکی از زندانیان به زحمت توانسته ده دقیقه با مادرش ملاقات داشته باشد.

بسیاری از زندانیان در ایران به عنوان آخرین راه برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به اعتصاب غذای اعتراضی می‌زنند. بسیاری از این اعتصاب‌ها در اعتراض به عدم رسیدگی به مشکلات پرونده، مراعات نشدن حقوق زندانی و یا بازداشتی و بلاتکلیفی‌های بلندمدت بوده است.

زندان مرند، در جاده مرند به تبریز در آذربایجان شرقی واقع شده است.

۱۳۹۸ دی ۳۰, دوشنبه

روایت زندگی مشقت بار زنان کولبر در مناطق مرزی غرب و شمال غرب ایران




خبرگزاری هرانا – کولبری یکی از شغل های کاذب است که در پی وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی در ایران خصوصا در مناطق مرزی غرب کشور هر روز بیشتر از قبل مشاهده می شود. در پی شرایط کنونی کشور و فراگیر شدن فقر و عدم وجود برنامه های درست و بلند مدت برای ایجاد شغل از سوی نهادهای مسئول، طبق گفته نماینده استان کردستان در شورای عالی استان‌ها، هر روز به زنان کولبر نیز افزوده می شود. زنانی که معمولا هیچ حمایت اجتماعی برای آنها وجود ندارد و برای تامین هزینه های خود و خانواده چاره ای جز روی آوردن به کولبری ندارند. طبق گزارشهای رسمی دولتی نرخ بیکاری استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه از میانگین کل کشور به صورت معناداری بالاتر است و این نشانه ای بر عدم توسعه یافتگی این نواحی دارد. کولبری نه تنها می تواند خطرات جسمی و جانی زیادی برای کولبران خصوصا کولبران زن داشته باشد، بلکه می تواند خانواده ها و فرزندان آنان را از نظر روحی روانی به شدت دچار آسیب کند. هیوا زنی که به کولبری مشغول است، در مورد پدرش که کولبر بوده است، می گوید: “هر بار که پدرم برای کول برداشتن می‌رفت تا صبح نمی‌خوابیدم و منتظر برگشتش بودم…۷ سال پیش به کوهستان رفت و دیگر بازنگشت”. نگار دختر یکی از زنان کولبر نیز در خصوص ابعاد روانی کولبری در کودکی خود می گوید: “آن زمان‌ها خیلی کوچک بودیم و ترسی را که از نبود مادر داشتم همیشه به یاد دارم؛ حتی تا زمانی هم که مدرسه رفتم روزهایی که مادر به کوه می‌رفت، دلشوره برنگشتنش با من بود”. کولبرهای زن معمولا لباس مردانه می پوشند و خود به همراه دیگر زنان یا به همراه مردان خانواده راهی کوهستان می شوند، که به آن طرف مرز برسند، آنها اجناسی را با خود می برند و ممکن اجناسی را نیز از آن طرف بیاورند. در گزارش پیش رو روایتی از زندگی و سختی های آنان ارایه شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از عصر ایران، روایتی از زندگی مشقت بار کولبران زن در نواحی مرزی غرب و شمال غرب کشور در ادامه می آید.
کولبری را باید یکی سخت‌ترین شغل‌های کاذب در ایران بدانیم که ریشه در نابرابری و توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات و حتی ایجاد شغل در کشور دارد. کولبران در مناطق مرزی با خطرات بسیاری مواجهند و این نکته زمانی توجه دو چندان را به خود جلب می‌کند که پای زنان هم به حمل بارهای سنگین در مسیرهای صعب‌العبور و سخت کوه‌های مرزی غرب کشور باز شده و هر روز شاهد افزایش تعداد آنها هستیم.
آمار زنان کولبر، هر چند به صورت رسمی منتشر نشده اما بررسی میدانی روستاهای مرزی استان‌های کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه نشان می‌دهد که جمعیت زنان و نوجوانان ساکن در این مناطق برای کولبری با افزایش قابل توجه روبه‌رو شده است.
آماری که هلاله امینی، نماینده استان کردستان در شورای عالی استان‌ها، هم نسبت به آن هشدار داده و گفته «با زنان و دخترانی مواجه هستیم که مجبورند در نقش یک مرد ظاهر شوند تا به صف طولانی کولبران بپیوندند».
صحبت‌های این نماینده در شورای عالی استان‌ها درباره افزایش آمارهای کولبری زنان در مرزهای غربی که تنها به کردستان محدود نمی‌شود، خبر تازه‌ای نیست، اما زمانی که به آمار بیکاری در استان‌های مرزی نگاهی می‌اندازیم که امان ساکنانش را بریده و با وجود دشواری‌های این شغل، حتی برای مردان، که در ازای مبلغی ناچیز بارهای صد کیلویی را از مرزهای صعب‌العبور، برفی و یخ‌‎زده عبور می‌دهند، آن وقت است که کولبری زنان را باید با نگاهی پر از افسوس نگریست. آن هم در حالی که آمارها از وضعیت بیکاری در شهرهای مرزی این استان‌ها به مراتب اسفناک‌تر از دیگر استان‌هاست و پای زنان را به کولبری باز کرده تا شاید گوشه‌ای از مشکلات اقتصادی‌ زندگی‌شان را با حداقل درآمدی که نصیب‌شان می‌شود، بگیرند.
پیدا کردن‌شان سخت است و از آن سخت‌تر صحبت کردن با آنها. البته در میانشان زنهایی هم هستند که بعد از ۱۰ سال کولبری، دیگر دغدغه‌ای برای حرف زدن ندارند. زنانی هم که سن و سال کمتری دارند حاضر به گفت‌وگو نمی‌شوند. ترس از دست دادن تنها منبع مالی زندگی،‌ دهان‌شان را بسته است.
اینها را تهمینه می‌گوید که خودش ۳۳ سال بیشتر ندارد، اما به خاطر دیسک کمر دیگر قادر به کار کردن نیست. وی می گوید: «من از ۲۱ سالگی کولبری کردم چون همسرم تنها بود و کارش سخت. او جنس می‌برد و جنس می‌آورد. من هم گالن‌های نفت را با الاغ به آن طرف مرز می‌بردم. من بودم و ۳ زن دیگر از ثلاث و جوانرود که بنزین را از دلالان می‌خریدیم و با گالن‌های ۱۰ لیتری از کوه رد می‌کردیم. البته این مسئله برای چند سال پیش است و الان خیلی سخت شده. خیلی وقت‌ها بازرسان بارمان را توقیف می‌کنند و کلی ضرر می‌دهیم.
یادم می‌آید یک روزهایی ساعت‌ها میان برفی که تا کمرمان می‌آمد منتظر می‌ماندیم تا ماموران بروند و بعد دوباره راهی شویم. مدتی هم شکر می‌بردیم و به جایش چای می‌آوردیم. اما الان دلار گران شده و دیگر نمی‌توانیم با پول‌مان چیزی بخریم. همین که جنسی را ببریم و بفروشیم و پولش را به زخم زندگی بزنیم کفایت می‌کند».
دختر جوانی که لهجه غلیظ کردی دارد، خودش را “هیوا” معرفی می‌کند و با حسرت از روزهایی می‌گوید که پدرش را تا دامنه کوه بدرقه می‌کرد. «هر بار که پدرم برای کول برداشتن می‌رفت تا صبح نمی‌خوابیدم و منتظر برگشتش بودم. دلم می‌خواست همراهش باشم، اما می‌گفت من مرده باشم که تو این همه سختی بکشی. ۵ خواهر بودیم و پدرمان با همین کولبری هر چه در توان داشت برای ما انجام می‌داد. ۷ سال پیش به کوهستان رفت و دیگر بازنگشت. دیگر کسی را نداشتیم که نان‌آور خانه‌مان باشد. باید به داد زندگی‌مان می‌رسیدم. کار که عار نیست.
همان بارهای اولی که کولبری کردم کمی سخت بود اما کم‌کم عادت کردم. مردان هم کم و بیش متوجه زن بودنم می‌شوند اما شرایط زندگی آنقدر سخت شده که اگر کاری از دستشان برآید انجام می‌دهند و کمک می‌کنند. حیف که قدرتم کم است و نمی‌توانم بیشتر بروم. هر بار که می‌روم و می‌آیم تا چند روز کمردرد دارم. بسیاری از زنان را می‌شناسم که در ماه چندین بار به کوه می‌روند و با همسران‌شان کولبری می‌کنند. این که با بار نزدیک به ۳۰ کیلو ۴، ۵ ساعت از کوه بالا برویم و دوباره همان بار را برگردانیم خیلی سخت است، اما چاره‌ای هم نیست. باید پول در بیاورم».
مریم هم آخرین بار شوهرش را زیر پل معروف شهر دیده که اعتیاد امانش را بریده. همان زمان تصمیم می‌گیرد به روستای پدری بازگردد و برای تامین خرج خود و دخترش تنها کاری را که می‌تواند انجام دهد؛ کولبری. «به همراه ۲ برادرم راهی کوه‌ می‌شوم. صورتم را با روبنده می‌پوشانم و مراقب هستم کسی متوجه زن بودنم نشود. برای تأمین مخارج دخترم چاره دیگری ندارم.
در این ۸ سال که کولبری می‌کنم اینقدر افراد جور واجوری دیده‌ام که هر کدام بنا به شرایطی که بر زندگی‌شان حاکم است این کار را انتخاب کرده‌اند. فوق لیسانس دارند و کار پیدا نمی‌کنند. بعد از ۶۵ سال زندگی حداقل یک بیمه ندارند که عصای روزهای پیری‌شان باشد و باید برای خرج خانواده‌هایشان از این مسیرهای سخت عبور کنند. شانه‌هایشان شکست از بس در این کوه و کمر جان کندند».
بعد از ۲۶ سال کولبری هنوز هم عاشق رفتن است. بقچه‌اش را سبک و سنگین هفته‌ای یک بار به کول می‌کشد و از نودشه کرمانشاه راهی «ته‌ویله» عراق می‌شود. پیرزن ۶۳ ساله ساکن روستای نودشه اگر بیمه داشت به شوق بازنشستگی، این سال‌های آخر را راحت می‌گذراند، اما برای ۵۰ هزار تومان خرج زندگی صبح ساعت ۸ از خانه می‌رود و ۵ ساعت بعد به روستای آن طرف مرز می‌رسد. تا برگردد شب شده اما دستش را جلو کسی دراز نمی‌کند که منت‌دارشان شود.
نگار، دختر جوانش، این روزها برای زایمان به خانه مادری آمده است و از روزهایی می‌گوید که ترس از برنگشتن مادر دلش را آشوب می‌کرد. «ما ۵ خواهر و برادر هستیم. پدرم سال‌ها پیش فوت شد. اوایل مادرم برای برخی سازمان‌ها نان درست می‌کرد و روزانه ١٠٠ تومان پول می‌گرفت. اما ما که بزرگ شدیم به قول مادر خرج‌مان هم بیشتر شد و نان پختن کفاف زندگی‌مان را نمی‌داد. خانواده پدرم هم میانه خوبی با ما نداشتند و تنها یک انباری ۱۰ متری برای زندگی کردن به ما داده بودند.
یک خانمی در روستا بود که همه «حاجی خرامان» صدایش می‌کردند و زنان را برای کولبری می‌برد تا خرج زندگی‌شان را دربیاورند. مادرم را به واسطه یکی از آشناها قبول کرد و شد کولبر. اتاق‌مان خیلی کهنه و قدیمی بود و مادر، ما را که خیلی هم کوچک بودیم تنها می‌گذاشت و می‌رفت.
آن زمان‌ها خیلی کوچک بودیم و ترسی را که از نبود مادر داشتم همیشه به یاد دارم؛ حتی تا زمانی هم که مدرسه رفتم روزهایی که مادر به کوه می‌رفت، دلشوره برنگشتنش با من بود. یک بار پدربزرگم در نبود مادر برق را قطع کرد و ما هم از ترس تاریکی توی کوچه و روی برف‌ها نشسته بودیم تا مادر برگردد. وقتی بازگشت همان جا به همه ما قول داد که خانه‌ای بخرد تا دیگر اینقدر سختی نکشیم».
«اوایل مادرم با دبه نفت می‌برد و مسیرشان هم روستای هانگرمله و دزآور بود تا به مرز عراق می‌رسیدند. پول می‌گرفتند و خالی برمی‌گشتند. چند سال که گذشت وضع مالی‌مان بهتر شد و خانه گرفتیم. بعد از آن چند سال لاستیک می‌بردند و آنجا مردی این لاستیک‌ها را می‌خرید و در ازای آن سیگار بهشان می‌داد.
مادرم تعریف می‌کرد که آن اوایل وقتی تازه کار را شروع کرده بودند، مردها به آنها طعنه می‌زدند که کولبری برای زن بد است، اما حاجی خرامان جواب همه را می‌داد. می‌گفت مرد و زن نداریم، باید خرج بچه‌های‌شان را بدهد. حالا دیگر مردان هم به حضور زنان عادت کرده‌اند. گاهی اوقات زن و شوهرها با هم کولبری می‌کنند. البته چون دلار گران شده دیگر کولبری مثل سابق نیست. قبلا جنس می‌بردند و جنس می‌آوردند، اما حالا دیگر فقط جنس می‌برند و پول می‌گیرند. دیگر ارزش ندارد از آنجا چیزی بخری و اینجا بفروشی».
«مادرم همه ما را سروسامان داده، اما هنوز برای هزار تومان دست جلو هیچ کدام ما حتی برادرهایم دراز نمی‌کند. هنوز هم هفته‌ای یک بار به همراه یکی از خانم‌های روستا تنهایی همین مسیر را می‌روند. البته کمی راه بهتر شده و بخشی از آن را می‌توانند با ماشین بروند، اما باز هم عبور از کوه سخت است. این روزها نان می‌پزند و به ته‌ویله می‌برند».
کولبر کهنه‌کار نودشه‌ای که فارسی صحبت کردن بلد نیست گاهی میان حرف‌های دخترش لبخند می‌زند. یکی از خاطراتش را به زبان کردی می‌گوید و دخترش ترجمه می‌کند که چقدر روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. روزی که یکی از کولبران مرد روی مین رفت و پایش قطع شد کسی همراهشان نبوده تا بتوانند کمکش کنند. بارهایشان را همان جا رها می‌کنند و مرد زخمی را با قاطر به درمانگاه روستای دزآور می‌رسانند در حالی که تمام لباس‌های‌شان خونی شده بود و فقط گریه می‌کردند. این که هر بار از فرزندانش خداحافظی می‌کرده، فکر می‌کرده شاید دیگر برنگردد و چه بر سر کودکانش می‌آید. از روزهایی که با هزار بدبختی پول تهیه کرده و جنس می‌خریده، اما در طول راه ماموران جنس‌هایش را می‌گرفتند و دست خالی به خانه برمی‌گشت.
کولبر همراه مادر نگار هم از همه سختی‌هایی که برای بزرگ کردن ۷ فرزندش داشته است، می‌گوید. این که شوهرش بازنشسته شهرداری است، اما حقوق کمی می‌گیرد و برای کمک خرج هفته‌ای ۲ مرتبه نان به روستای ته‌ویله می‌برد.
«اسمم را ننویسید. بچه‌هایم دوست ندارند درباره کارم صحبت کنم. آنها راضی نیستند، اما چه کنم؟ چاره‌ای نیست. زندگی نمی‌چرخد. ۲ پسر دارم که یکی خرج زندگی خودش را هم به زور در‌می‌آورد. آن یکی پسرم هم بیکار است و هیچ جا استخدامش نمی‌کنند. لیسانس دارد، اما چند سال است که یک کار خوب پیدا نمی‌کند.
قبل از این‌که کولبری کنم، چند تکه طلا برای جهیزیه‌ دخترهایم کنار گذاشته بودم، اما یک شب که مهمان بودیم، همه را بردند و بیچاره شدیم. الان ۷ سال است که کولبری می‌کنم. اوایل از عراق چای می‌آوردیم و خوب بود، اما الان دیگر فایده ندارد. هر بار ۴۰۰ نان می‌پزم و آن‌طرف مرز می‌بریم. اوایل ۱۰ ساعت می‌رفتیم و برمی‌گشتیم و شاید فقط ۱۰ هزارتومان دست‌مان را می‌گرفت، اما الان پول عراق ارزش بیشتری پیدا کرده است. البته بعضی از ماموران ما را می‌شناسند و اجازه می‌دهند راحت برویم، اما آن‌هایی که جدید می‌آیند بارمان را می‌گیرند و بدبخت می‌شویم».
روایت این زنان، قصه تلخ‌تر مردان ساکنان سرزمین‌های غربی ایران است که به دلیل فراهم نبودن اشتغال، کوهستان محل کارشان شده و درآمد به دوش کشیدن بار سنگین و عبور از مسیر صعب‌العبور، نان بخور و نمیر سفره‌هایشان. شغل سخت و طاقت‌فرسای کولبری این روزها در خطه غربی کشورمان دیگر شغل مردانه نیست و به کاری برای زنان هم تبدیل شده است.
سال‌هاست که در شمال کشورمان زنان در شالیزارها کار می‌کنند و کسی رنج‌شان را نمی‌بیند که با ورود به میانسانی با انواع دردهای مفصلی و آرتروز، روزگار می‌گذرانند.‌ همان‌هایی که راه رفتن بدون عصا برایشان سخت شده است. چند سالی هم هست که در مناطق غربی دیگر دامداری و کشاورزی کفاف زندگی را نمی‌دهد و رنگ لباس زنان این منطقه عوض شده تا با ظاهری مردانه، مشکلات بیکاری را در عبور از کوه و راه‌های صعب‌العبورش کم کنند. در سردشت، پیرانشهر، مریوان، ثلاث باباجانی، جوانرود، سقز و … می‌توان صف‌های زنان را دید که خود نان آورند و غیرت زنانه‌شان آنها را به کوهستان می‌کشاند تا کولبری کنند.
حاجی خرامان تا همین چند سال پیش و قبل از فوتش زنان روستا را برای کولبری می‌برد.
نرخ بیکاری در مناطق مرزی
با توجه به اعلام مرکز آمار ایران، تا پایان تابستان سال جاری نرخ بیکاری افراد ۱۵ سال به بالا در کشور ۱۰/۵ درصد بوده است و نگاهی به آمار بیکاری شهرهای مرزی استان‌های غربی نشان می‌دهد که عددی بالاتر از این میانگین را به خود اختصاص داده است.
اقصی نخشی‌پور، فرماندار سردشت، نرخ بیکاری در این منطقه را ۲۳ درصد عنوان می‌کند و می‌گوید: «با تعطیلی معابر مرزی اشکان و قاسم‌رش بر این میزان افزوده شده ‌است».
سید علی ترابی، فرماندار پیرانشهر، هم بیان می‌کند: «نرخ بیکاری در این شهرستان رتبه‌ ۱۳ را در استان به خود اختصاص داده است که وضعیت خوبی نیست.» در کردستان هم نرخ بیکاری از ۱۱/۴ درصد در تابستان ۹۷ به ۱۲/۲ درصد در تابستان ۹۸ رسیده است.
آماری که سید ‌احسن علوی، نماینده سنندج، دیواندره و کامیاران آن را بیشتر هم می‌داند و می‌گوید: «سیب‌زمینی فروشی، دست‌فروشی، مشاغل کاذب و این‌ را که فردی یک فرغون بخرد و کسب و کاری راه‌اندازی کند، جزو آمار اشتغال این استان نیاورید، چراکه ناپایدار هستند».
نرخ بیکاری در استان کرمانشاه هم پاییز امسال ۱۶/۳ درصد بوده که ۵/۸ درصد نسبت به میانگین کشوری بیشتر است. اتفاقی که به نظر می‌رسد با تعطیلی و کسادی ۲ بازارچه مرزی سومار و جوانرود، رقم بیکاری را در شهرهای مرزی این استان باز هم افزایش دهد تا کرمانشاه را، که در پاییز ۹۸ بالاترین نرخ بیکاری را در بین استان‌های کشور داشته، همچنان در آمار بحران بیکاری قرار دهد.
هیوا که کولبری می کند، می گوید: «پدرم ۷ سال پیش به کوهستان رفت و دیگر بازنگشت. دیگر کسی را نداشتیم که نان‌آور خانه‌مان باشد. باید به داد زندگی‌مان می‌رسیدم».
دختر یکی از زنان کولبر نیز روایت می کند: «آن زمان‌ها خیلی کوچک بودیم و ترسی را که از نبود مادر داشتم همیشه به یاد دارم؛ حتی تا زمانی هم که مدرسه رفتم روزهایی که مادر به کوه می‌رفت، دلشوره برنگشتنش با من بود».

کولبری، شغلی کاذب و مشقت بار است که مردم مناطق مرزی در پی فقدان فرصت های شغلی به آن روی می آورند و سالانه ده ها تن در مواجهه با خطرات طبیعی و یا در پی شلیک نیروهای مرزبانی کشته و‌ یا زخمی می شوند.

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پیشتر با انتشار یک گزارش مشترک به بررسی عملکرد نیروهای نظامی و تلفات وارده به شهروندان به خصوص در نقاط مرزی کشور در محدوده زمانی سال ۲۰۱۸ پرداخته است.
بر اساس این گزارش به غیر خسارت های مادی، قتل حیوانات بارکش و حوادث روی داده از جمله سرمازدگی و بهمن، قتل ۴۸ کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن ۱۰۴ تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی در محدوده غرب و شمال غربی کشور مستند شده است.
مطابق این آمار، در کنار افرادی که هویت آنان به عنوان کولبر روشن شده، ۳۰۰ شهروند در ۱۱ استان کشور به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به واسطه عمل قوای نظامی دچار حادثه شدند

۱۳۹۸ دی ۲۹, یکشنبه

تجمع کارگران پتروشیمی معشور(ماهشهر)



طی روزهای دوشنبه ۳۰ دی ماه و سه شنبه ۱ بهمن ماه،‌ کارگرن پتروشیمی معشور (ماهشهر)در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. این کارگران خواستار تشکیل اتحادیه کارگری طبق ماده ۵۱ قانون اشتغال مناطق آزاد و تجاری و یکسان‌سازی پایه‌های حقوقی شدند.
به گزارش خبرگزارفعالان حقوق بشر در احواز به نقل از ایلنا، طی روزهای اول بهمن و ۳۰ دی ماه کارگرن پتروشیمی معشور در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.
مهم‌ترین مطالبه کارگران پتروشیمی معشور، رفع تبعیض شغلی و یکسان‌سازی پایه‌های حقوقی کارگران است. این در حالی است که در مواردی، دو کارگر با کار یکسان و مدرک‌های تحصیلی مشابه به علت قراردادِ کاری متعدد در مجموعه پتروشیمی معشور دستمزدهایی با اختلافی در حد چند میلیون دریافت می‌کنند.
کارگران می‌گویند: “یکی از دلایل اعتراض ما اجرای ماده ۵۱ قانون اشتغال مناطق آزاد و تجاری و حق تشکیل اتحادیه کارگری است”.
این در حالی است که حدود یک ماه است کارگران درخواستی مبنی بر تشکیل اتحادیه کارگری در بندرامام را به اداره کار منطقه ارسال کرده‌اند اما پاسخی نگرفته‌اند.
به گفته آنان: “در صورتی که کارگران بتوانند از حق تشکل‌یابی مصرح در ماده ۵۱ قانون اشتغال مناطق آزاد بهره‌مند شوند، امکان مطالبه‌گری برای یکسان‌سازی پایه‌های حقوقی و دیگر مطالبات را بیشتر خواهند داشت. ما از اداره کار می‌خواهیم در این مورد سنگ‌اندازی نکند”.
طی اعتراضات دو روز قبل، هنوز کارگران پاسخ روشنی دریافت نکرده‌اند و صرفاً مقرر شد تا ۴ ماه آینده مطالبه کارگران بررسی شود و نتیجه به اطلاعشان برسد.

۱۳۹۸ دی ۲۸, شنبه

تحریم ویزایی حسن شاهوارپور قاتل مردم (معشور)ماهشهر از سوی آمریکا

تحریم ویزایی حسن شاهوارپور قاتل مردم ماهشهر از سوی آمریکا

فرمانده «سپاه خوزستان» به دلیل کشتار درمعشور «ماهشهر» تحریم شد. برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران روز جمعه ۲۷ دی‌ماه ۹۸ از «تحریم ویزایی» حسن شاهوارپور  فرمانده سپاه خوزستان خبر داد.
برایان هوک کشتار سپاه پاسداران در آبان ماه را «نقض حقوق بشر» نامید و آن را دلیل تحریم «حسن شاهوارپور»، فرمانده «سپاه خوزستان»، عنوان کرد.
معشور(ماهشهر) یکی از شهرهایی بود که در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه گذشته ۹۸ به شدت سرکوب شد و نهادهای حقوق بشری از کشتار بیش از دهها معترض در نیزاری در حومه این شهر خبر دادند.
کشتار مردمعشور( ماهشهر) که به کشتار نیزار معروف شد، از خشونت بارترین انواع سرکوب بود که تاکنون برای سرکوب معترضان استفاده شده بود.
سپاه پاسداران، علیه اهالی شهرستانمعشور( ماهشهر)، از تانک و سایر تجهیزات نظامی سنگین مانند دوشکا استفاده کرد.
روز جمعه ۲۴ آبان ماه ۹۸ معترضان به افزایش قیمت بنزین برخی از راه‌های منتهی به مجتمع پتروشیمی بندر خمینی از جمله جاده شهرک چمران به منطقه ویژه اقتصادی معشور( ماهشهر) را بسته بودند. نیروهای امنیتی به مردم معترض حمله کرده و آنها برای پناه گرفتن وارد نیزار شدند. نیروهای سپاه پاسداران به دستور مستقیم خامنه ای نیزار را تجهیزات نظامی سنگین و نیمه سنگین به رگبار بستند.

https://www.youtube.com/watch?v=NjCF-m2kHu4#action=share



اعتراف نماینده مجلس به قتل عام و کشتار در نیزارهای ماهشهر


شایان ذکر است که روز ۲۰ آذر ۹۸ امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی عضو هیات رئیسه مجلس به کشتار مردم در نیزارهای ماهشهر اعتراف کرد و گفت: «در ماهشهر تعداد زیادی از افراد کشته شده‌اند، دقیق می‌دانیم چه کسانی بوده‌اند، سلاح از کجا رفته است.»
این نماینده مجلس کشتار و قتل عام مردم و جوانان ماهشهر را مفروض گرفت و با وقاحت و بی‌شرمی گفت: در این میان ممکن است به جمع بی‌گناهی هم آسیب وارد شده باشد که حاکم اسلامی وظیفه دارد آن را جبران کند، دیه پرداخت و به خانواده آنان رسیدگی شود.

۱۳۹۸ دی ۲۷, جمعه

بازداشت یک نوجوان به دلیل لگد زدن به تصویر قاسم سلیمانی




خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه ۲ بهمن ماه، فرمانده انتظامی تهران بزرگ از شناسایی و بازداشت یک نوجوان در تهران به دلیل لگد زدن به بنر نصب شده قاسم سلیمانی در خیابان خبر داد. بنابر گفته وی با توجه به این که فرد بازداشت شده کمتر از ۱۸ سال سن دارد، با تصمیم مراجع قضایی و اخذ تعهد آزاد شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از صدا و سیما، روز چهارشنبه  ۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۸، حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ از بازداشت یک نوجوان به دلیل “اهانت” به عکس قاسم سلیمانی خبر داد.
رحیمی ضمن اعلام این خبر گفت: ” فردی که چند روز پیش به تصویر سردار سلیمانی اهانت کرده و به بنر نصب شده وی در خیابان لگد می‌زد، شناسایی و بازداشت شد”.
وی افزود: “چون این فرد کمتر از ۱۸ سال سن داشت، تحویل مراجع قضایی داده شد و بنا به صلاحدید آنان با اخذ تعهد آزاد شد”.
لازم به ذکر است که پیشتر حسین رزاززاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرضا در استان اصفهان اعلام کرده بود که توهین به قاسم سلیمانی، مصداق اتهاماتی چون “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “توهین به مقدسات” بوده و با متهمان مطابق آن برخورد خواهد شد.

۱۳۹۸ دی ۲۶, پنجشنبه

انتقال يوسف سوارى از زندان شيبان به بازداشتگاه اداره اطلاعات احواز و صدور وثيقه 50 ميليارد ريال!



بنا به گزارش فعالان حقوق بشر از احواز؛روز يكشنبه 29 دى ماه 1398،يوسف سوارى 29 ساله از اهالى منطقه ابوحميضه خفاجیه (دشت آزادگان) از زندان شيبان به دلايل نامعلومى به بازداشتگاه اداره اطلاعات احواز منتقل شد.

يوسف سوارى در 17 آبان 1397 توسط اطلاعات سپاه شهر خفاجيه دشت آزادگان بعد از ضرب وشتم والدينش بازداشت شده بود، در همان اوائل شعبه اول دادگاه انقلاب خفاجيه قرار وثيقه 500 ميليون تومان براى او صادر كرده است، اما اخيراً اين وثيقه به 50 ميليارد ريال در دادگاه انقلاب تبديل شد! يوسف سوارى بيش از يك ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه بشدت #شكنجه شده بود كه اين امر باعث انتقال او به بيمارستان در احواز شده است.

۱۳۹۸ دی ۲۵, چهارشنبه

گزارش سالانه دیده‌بان حقوق بشر: قوه قضاییه ایران هزینه اعتراض مسالمت‌آمیز را به شدت افزایش داد




سازمان دیده‌بان حقوق بشر روز سه شنبه ۲۴ دی، گزارش سالانه خود از وضعیت حقوق بشر در سراسر جهان را منتشر کرد.

در گزارش سال ۲۰۲۰ این سازمان، به مسائل حقوق بشری سال ۲۰۱۹ پرداخته شده است. در بخش مربوط به ایران آمده است که در سال ۲۰۱۹ قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران هزینه اعتراضات مسالمت آمیز را به شدت افزایش داد.

این گزارش می گوید قوه قضاییه ایران ده ها نفر از مدافعان حقوق بشر را به زندان های طولانی چند ده ساله محکوم کرد.

این گزارش می گوید که «نهادهای سرکوبگر امنیتی داخلی، به ویژه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران» به سرکوب فعالان جامعه مدنی، از جمله از طریق شکنجه و بازداشت، ادامه می دهند. این گزارش در این زمینه به شرایط فعالان محیط زیست به عنوان نمونه اشاره کرده است.
این گزارش به اعدام ها، مجازات های غیرانسانی، حقوق زنان، دگرباشان جنسی، آیین دادرسی، استانداردهای مربوط به محاکمه ها، اقلیت ها، حقوق معلولان نیز اشاره کرده است.

سازمان دیدبان حقوق بشر در این گزارش همچنین می‌گوید در حالی که تحریم های آمریکا بر اقتصاد ایران و دسترسی ایرانی ها به داروهای اساسی اثر گذاشته است، مقامات ایران به شدت تجمعات مسالمت آمیز به ویژه توسط اعتراضات کارگری را کنترل می کنند.

هرچند، ادعای مطرح شده این سازمان مبنی بر تاثیر تحریم‌های آمریکا به دسترسی ایرانیان در حالی است که ایالات متحده بارها و در موارد مختلف تاکید کرده است که دارو، تجهیزات درمانی، فراورده‌های کشاورزی، و کمک‌های بشردوستانه مشمول معافیت های گسترده از تحریم هستند. چندی پیش برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، نیز در یک پیام ویدئویی گفت که رژیم جمهوری اسلامی در مورد تحریم‌های آمریکا علیه ایران ادعاهای دروغ را عنوان می‌کند و اضافه کرد در پیامی به مردم ایران،‌ حقایق مربوط به این ادعاهای دروغین رژیم ایران را آشکار می‌سازد.

وی در این رابطه گفت: «ایالات متحده تمامی خدمات مرتبط با دارو و خدمات و تجهیزات درمانی برای مردم ایران را از شمول تحریم‌ها معاف کرده است. طبق قوانین ایالات متحده یک مجوز کلی برای صدور تجهیزات پزشکی از ایالات متحده برای مردم ایران وجود دارد. ایالات متحده احترام بسیار زیادی برای مردم ایران قائل است و نمی‌خواهد از دسترسی آن‌ها به تجهیزات و خدمات پزشکی جلوگیری کند. مردم ایران خوب می‌دانند که مشکل اصلی که از دسترسی [آنها به این خدمات] جلوگیری می‌کند، خود رژیم [جمهوری اسلامی] است. در جامعه پزشکی ایران زمزمه‌هایی وجود دارد مبنی بر این که رژیم و عوامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول انبار کردن دارو هستند تا خودشان آن را به قیمت بالا بفروشند و سود به جیب بزنند.»

۱۳۹۸ دی ۲۴, سه‌شنبه

حمله به کلانتری کوی مجاهد احواز؛ ۳ متهم به اعدام محکوم شدند



خبرگزاری هرانا – سه متهم به حمله مسلحانه به کلانتری احواز به اعدام محکوم شدند. این شهروندان در سال ۹۶ بازداشت و محاکمه شده بودند.
به گزارش خبرگزاری هرانا،‌ به نقل از ایسنا، امروز سه شنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۹۸، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه از صدور حکم اعدام برای ۳ متهم در احواز خبر داد.
این شهروندان در ارتباط با حمله مسلحانه به کلانتری ۲۲ مجاهد احواز که در اردیبهشت ماه ۹۶ رخ داده بود، بازداشت شده بودند.
اسماعیلی، مدعی شد: “معاندان بنا داشتند فیلم ضبط کنند و بفرستند که این افراد دستگیر شدند و هفته گذشته محاکمه شدند. از این افراد ۳ نفر به اعدام و سایر متهمان به حبس ۱۵ و ۱۰ سال و یک نفر با تخفیف به ۵ سال محکوم شده اند”.
غلامحسین اسماعیلی اشاره ای به هویت این افراد نکرده است.
لازم به ذکر است، روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶، افرادی که به سلاح گرم مسلح بودند با حمله به کلانتری ۲۲ مجاهد احواز، نگهبان کلانتری را مجروح کرده و وارد کلانتری می شوند. این افراد به محض ورود به داخل مقر انتظامی اقدام به تیراندازی به سمت ماموران می کنند و پس از به رگبار بستن ماموران انتظامی با تهدید از محل متواری شدند.
در این درگیری گروهبان یکم عزیزالله بهمنی و ستوان سوم علی بخش حسنوند به علت اصابت گلوله به سر جان باختند و سرباز حسین آلبوبالد و گروهبان یکم مسلم یادگاری مجروح شدند.
پس از این حمله، نیروهاى امنیتی روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ راه هاى ورودى و خروجى منطقه ملاشیه در حومه غربى شهر احواز را محاصره و به چند منزل در خیابان ۱۶ منطقه ملاشیه هجوم بردند. طی درگیرى نیروهاى امنیتى “عدنان حردانى ۲۹ ساله” در اثر اصابت گلوله کشته شد. منابع محلی می گویند پیش از قتل عدنان حردانی، در رابطه با حمله به کلانتری کوی مجاهد روز سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۹۶ چند فرد در منطقه اروندکنار در ۵۲ کیلومتری جنوب شهر آبادان -حدود ۳۰۰ متری خاک عراق- توسط نیروهاى امنیتى دستگیر شده اند.


۱۳۹۸ دی ۲۳, دوشنبه

شکایت از عوامل تهیه اعترافات اجباری؛ احضار وکیل مدافع سپیده قلیان به دادسرا جهت ارائه مستندات



خبرگزاری هرانا – سپیده قلیان، فعال مدنی از رئیس صدا و سیما و سردبیر بخش خبری ۲۰:۳۰ و آمنه سادات ذبیح پور، خبرنگار تلویزیون دولتی ایران در خصوص تهیه و پخش اعترافات اجباری خود شکایت کرد. در پی این شکایت وکیل مدافع سپیده قلیان جهت ارائه مستندات در خصوص این پرونده به شعبه ۴ دادسرای فرهنگ و رسانه فراخوانده شد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی در زمستان ۹۷ با پخش گزارشی با عنوان “طراحی سوخته” به انتشار اوراق بازجویی تعدادی از دستگیرشدگان اعتراضات کارگری خوزستان و اعترافات تلویزیونی سپیده قلیان، اسماعیل بخشی و چند تن دیگر علیه خودشان پرداخت.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جمال الدین حیدری منش، وکیل مدافع سپیده قلیان جهت ارائه مستندات در خصوص پرونده شکایت از رئیس صدا و سیما و سردبیر بخش خبری ۲۰:۳۰ و آمنه سادات ذبیح‌پور، خبرنگار تلویزیون دولتی ایران برای تهیه و پخش اعترافات اجباری خانم قلیان به شعبه ۴ دادسرای فرهنگ و رسانه فراخوانده شده است.

در متن ابلاغیه‌ای که روز دوشنبه ۲۳ دی ماه ۱۳۹۸، صادر و به صورت الکترونیک به جمال الدین حیدری منش، وکیل مدافع سپیده قلیان ابلاغ شده آمده است: دعوی سپیده قلیان به طرفیت سازمان صدا و سیما و آمنه سادات ذبیح پور و عبدالعلی علی عسکری مبنی بر نشر اکاذیب و هتک حیثیت با اضرار به دیگری از طریق انتشار صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی یا اسرار وی بدون رضایت از طریق سیستم رایانه‌ای و افتراء. با توجه به علت حضور مندرج در این ابلاغیه به شما ابلاغ می‌گردد ظرف مهلت مقرر (۱۰ روز پس از درج در سامانه ابلاغ) اقدام، در غیر اینصورت مطابق مقررات اتخاذ تصمیم خواهد شد”.

هرانا پیشتر در گزارشی از شکایت خانم قلیان از از رئیس صدا و سیما و سردبیر بخش خبری ۲۰:۳۰ و آمنه سادات ذبیح‌پور، خبرنگار تلویزیون دولتی ایران خبر داده بود.
خانم قلیان روز چهارشنبه ۴ دی‌ماه گفته بود: “در مراحل تولید طراحی سوخته، خانم آمنه‌سادات ذبیح‌پور ‌در اتاق بازجویی حضور داشت تا پس از ساعت‌ها شکنجه‌ جسمی و روحی، متنی را که از قبل آماده کرده بود، برای خواندن در مقابل دوربین در اختیار ما قرار دهد”.
سپیده قلیان در تاریخ ۲۷ آبان‌ماه ۹۷ به همراه دستکم ۱۹ تن از جمله تمامی اعضای مجمع نمایندگان کارگری نیشکر هفت‌تپه، چند فعال کارگری و تعدادی از شاغلین و مدیران شرکت که جهت پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در پلیس امنیت حاضر شده بودند در محل پلیس امنیت شوش بازداشت شد و در تاریخ ۲۷ آذرماه همان سال با قرار وثیقه آزاد شده بود.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی شب شنبه ۲۹ دی ماه ۹۷ با پخش گزارشی با عنوان “طراحی سوخته” به انتشار اوراق بازجویی تعدادی از دستگیرشدگان اعتراضات کارگری خوزستان و اعترافات تلویزیونی سپیده قلیان، اسماعیل بخشی، علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه و چند تن دیگر علیه خودشان پرداخت که در آن گفته بودند با گروه‌های مارکسیستی و برانداز در خارج از ایران ارتباط دارند.
اسماعیل بخشی و سپیده قلیان پیش از پخش این مستند اعلام کرده بودند که نیروهای وزارت اطلاعات و دیگر نیروهای امنیتی آنها را شکنجه کرده‌اند. قوه قضائیه و وزارت اطلاعات این اظهارات را رد کردند. آنها ساعاتی بعد از این اظهارات مجددا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

سپیده قلیان در تاریخ ۴ آبان‌ماه و  اسماعیل بخشی در تاریخ ۸ آبان ماه ۹۸  با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان آزاد شدند. آنها نهایتا در تاریخ ۲۳ آذر ۹۸ توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران هر کدام به ۵ سال حبس قطعی محکوم شدند.

۱۳۹۸ دی ۲۲, یکشنبه

هموطنان بلوچ همچنان گرفتار در سیلاب بدون کمک‌رسانی

هموطنان بلوچ همچنان گرفتار در سیلاب بدون کمک‌رسانی

بر اثر جاری شدن سیلاب در استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان دست‌کم ۳ تن از هموطنان جان باختند.
گزارش‌هایی از جان باختن شماری از شهروندان در شهرستان سرباز رسیده است که به‌خاطر قطعی اینترنت و برق در بسیاری از نقاط بلوچستان اطلاعی از آنان در دست نیست.
از قصرقند گزارش شده که به خاطر تخریب فیبر نوری، ارتباطات مخابراتی این شهر شامل همراه اول، ایرانسل و اینترنت قطع شده است.
در استان سیستان و بلوچستان ۴۰۰روستا در محاصرهٔ سیل قرار گرفته‌اند و بیش از ۵۰۰راه روستایی و محورهای مواصلاتی کاملاً قطع شده است.
برق در بسیاری مناطق روستایی و شهری قطع است. عمق آب گرفتگی در برخی مناطق به ۴تا۸متر می‌رسد. ساکنان بسیاری از مناطق مجبور به‌ترک خانه‌های خود شدند و نیازمند کمکهای فوری هستند.
مردم سیل‌زده به‌شدت نیازمند آب و غذا می‌باشند و از نبودن امکانات و کمک‌رسانی به‌سیل‌زدگان، خشمگین و معترض هستند.
بارش‌های سنگین و سیلابی سبب وارد شدن خسارت‌های فراوانی به مردم منطقه شده و با توجه به فقر و محرومیت شدید مردم منطقه، دارایی بسیاری از آنان را آب برده است.

استاندار سیستان و بلوچستان با وجود جاری شدن سیل و کشته شدن حداقل یک نفر و خسارات و ویرانی‌‌هایی که بوجود آمده گفت: «لطف خدا شامل حال ملت ایران شده و برف و باران سراسر کشور را فراگرفته» وی سپس شرایط فعلی را با سال گذشته مقایسه نموده و افزود: «سال گذشته در چنین ایامی در این استان همه‌ی سدها بی‌آب بود و در قریب به ۲۰۰ روستا آبرسانی سیار انجام ‌می‌شد».
راه ارتباطی بیش از ۵۰۰روستا قطع است و تنها در منطقه قصر قند ۱۱۳روستا در محاصره سیل قرار دارند.
بسیاری از مردم و کشاورزان دشتیاری و زرآباد کنارک در اثر سیلاب به درختان پناه بردند.
مردم میگویند:هیچ کمکی نمیخواهیم فقط جان زن وبچه هایمان رانجات دهید.
بارش باران سیل‌آسا در جنوب شرق ایران از شامگاه پنجشنبه گذشته آغاز شده، است.
شرایط در سیستان و بلوچستان از سایر استان‌ها وخیم‌تر اعلام شده است.
در سیستان و بلوچستان تعداد ۵۰۰روستا و ۱۴شهرستان درگیر سیل هستند و دست کم ۲۰ هزار واحد مسکونی بر اثر جاری شدن سیلاب تخریب شده است.
آب آشامیدنی ۲۲۴روستای سیل‌زده استان بر اثر شدت آسیب وارده ناشی از سیلاب به شبکه همچنان قطع و فقط ۲۱روستا وصل شده.
در استان هرمزگان هم شماری از شهرهای این استان از جمله بندرلنگه، بندرعباس، قشم، میناب دچار سیل و آبگرفتگی شده‌اند

۱۳۹۸ دی ۲۱, شنبه

تلاش وزارت اطلاعات برای معتاد کردن بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی

تلاش وزارت اطلاعات برای معتاد کردن بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی


وزارت اطلاعات با ترفندهایی قصد دارد بازداشت شدگان سیاسی را معتاد کند. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان – نه به اعدام بازجویان وزارت اطلاعات بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی را تحت عناوین مختلف نزد روانپزشک می فرستند.
روانپزشک پس از معاینه به بهانه های مختلف برای زندانی قرصهای روان گردان تجویز می کند. این قرصها دارای مواد مخدر هستند و باعث اعتیاد زندانی می شوند.
بر اساس گزارش یک منبع موثق این موارد در زندان ارومیه و برخی زندانهای دیگر وجود داشته است. زندانیان سیاسی ایستادگی در مقابل این ترفند کثیف را بخشی از مقاومت خود می دانند.

۱۳۹۸ دی ۲۰, جمعه

تحویل جسد یکی دیگر از جانباختگان اعتراضات آبان‌ ۹۸ به خانواده‌اش

تحویل جسد یکی دیگر از جانباختگان اعتراضات آبان‌ به خانواده‌اش

جسد یک شهروند کرد که در جریان اعتراضات آبان‌ ۹۸  جان باخته بود به خانواده‌اش تحویل داده شد. به گزارش کردپا روز چهارشنبه ۱۸ دی‌ماه ۹۸ جسد یک شهروند کُرد اهل بخش شاهو از توابع روانسر که در جریان اعتراضات آبان‌ماه ناپدید شده بود، به خانواده‌اش تحویل داده شد.
این شهروند کُرد به نام سردار اعظمی در جریان اعتراضات آبان‌ماه در شهر پرند استان تهران ناپدید شده بود و روز چهارشنبه ۱۸ دی به خانواده‌اش اطلاع داده شده که جسد وی در سردخانه است.
سردار اعظمی اهل شهرستان کرمانشاه در روستای قشلاق به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی به خانواده‌اش اعلام کرده‌اند که از رسانه‌ای شدن این خبر خودداری کنند.
طی این مدت، خانواده وی بارها به زندان‌های تهران و نهادهای اطلاعاتی مراجعه، اما پاسخ روشنی را درباره سرنوشت وی دریافت نکرده بودند.
سردار اعظمی ۴۱ ساله روز شنبه ۲۵ آبان در دومین روز اعتراضات سراسری در شهر پرند ناپدید شده بود و از آن زمان از سرنوشتش اطلاعی در دست نبود.
بە گفتە یکی از نزدیکان آقای اعظمی، جسد سردار کاملا سوختە و از طریق آزمایش DNA هویت وی احراز شدە است.
سردار اعظمی بە همراه همسر و دو فرزندش از ١٠ سال پیش ساکن تهران بودە و آنجا بە کارگری مشغول بودە است.
شایان ذکر است که در جریان اعتراض سراسری آبان‌ماه۹۸ شمار زیادی از هموطنان توسط نیروهای امنیتی ربوده شده که از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست. در جریان این قیام سراسری نزدیک به ۲۰۰۰ نفر ار هموطنان جان باخته و بیش از ۱۲ هزار نفر بازداشت شده اند

بازداشت بيش از 350 نَفَر #قيام_تشنگان_ثورة_العطش

بازداشت بيش از 350 نفر در #قيام_تشنگان    صدها نفر در #قيام_تشنگان #قيام_تموز در تظاهرات مسالمت آميز در اعتراض به بى آبى و قطع آب و انتقال آ...