۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

این چماقِ شکسته برای روز معلم و روز کارگر



در این زمین خونین سیاسی، هیچ نیروی بازیگری نمی‌تواند به تقلای "حیات" فکر کند بدون آنکه به پشت سر بنگرد.
جمهوری اسلامی ایران، پس از کنفرانس گوادلوپ، پس از تفاهم دوجانبه خمینی با آمریکا مبنی بر عدم کودتای ارتش و عدم قدرت گرفتن چپ‌ها، پس از صدور دستور حجاب اجباری، پس از حمله به شوراهای مردمی خلق ترکمن و در نهایت پس از سربراهی و اپورتونیسم بسیاری از نیروهای سیاسی در ۱۲ فروردین ۵۸، با یک "آری" و "نه"‌های متعدد رسما تاسیس شد.
بنابراین این ماشین سرکوب آغاز به کار کرد و آنان که "نه" اول را گفتند، اولین له شدگان زیر چرخ‌هایش بودند.

⚪️ماشین سرکوب به راه افتاد:
شوراهای مردمی، دانشگاه ها، کارخانه ها، زنان، کارگران، معلمان...
ما با دستگاه سرکوبگری طرف هستیم که اجزا و متعلقات خودش را نیز از سرکوب مبری نمیداند: «اصلاح طلبان».

جمهوری اسلامی تاریخ تثبیت ندارد، تاریخ موفقیت در سرکوب دارد.
جمهوری اسلامی، این نظام سرمایه‌داری مذهبی فاشیستی، تاریخ پیشروی ندارد، تاریخ فرو رفتن و له کردن دارد.
شما عکس گرفتن از درون خودروها و احضار برای حجاب را سرکوب بحساب می آورید. جمهوری اسلامی با حراج تمام عیار صنایع و منابع ملی‌تان، حق حیات شما را سرکوب می‌کند. جمهوری اسلامی با خصوصی سازی و پولی کردن همه چیز، فرزندان شما _طبقه کارگر_ را حتی به مدرسه راه نمی دهد. ورود شما به دانشگاه را سرکوب می‌کند. حق کار داشتن شما را سرکوب می‌کند. حق مسکن داشتن شما را سرکوب می‌کند. جمهوری اسلامی جنگل‌ها و دریاها و کوه‌های شما را سرکوب می‌کند. هوای نفس کشیدن شما را سرکوب می‌کند.

این حرف ها را اغراق شده مپندارید؟ تشریف ببرید تاکسی سوار شوید، اگر از خوبی روزگار ماشین قراضه‌ای زیر پایتان است به پمپ بنزین رجوع کنید.
۷۵ درصد قیمت ماکارونی (این نشاسته‌ی خالص برای زنده ماندن) گران شده است. به شما عرض می‌کنم که توان خرید شما برای داشتن یک پیاز بسیار کاهش یافته است.

جمهوری اسلامی هر نوع تشکل‌یابی مستقل را سرکوب می‌کند. هر اعتراضی را سرکوب می‌کند، هر اعتصابی را سرکوب می‌کند. جمهوری اسلامی حتی دستمزد کارتان را به شما نمی‌پردازد، ابتدایی‌ترین نیازهای شما برای زنده ماندن را سرکوب می‌کند.

کسانی می‌توانند به خوبی بر سرکوب‌های ایدئولوژیک این دستگاه تمرکز کنند و از سرکوب حتی آشامیدن در ماه رمضان تا سرکوب رفتن به ورزشگاه به عنوان تمامیت سرکوب بگویند، که بخاطر اموال پدرشان یا جایگاه خودشان در سیستم، سرکوب کمتری شامل حالشان می‌شود.

این گزاره‌های ساده را بخوانید. یادآوری آن خوب است تا وقتی می‌بینید که امروز و دیروز، کارگران و معلمان و دانشجویان و بازنشستگان و بیکاران و... بیرون می آیند و فریاد می‌زنند و سرکوب می‌شوند نه شوکه شوید و نه متاسف.
شوکه نشوید چون جمهوری اسلامی همه چیز را سرکوب می‌کند.
متاسف نشوید چون آنان که می‌دانند سرکوب می‌شوند و باز به خیابان می آیند ذره ذره‌ی حیاتشان سرکوب شده. شوخی ندارد: آنها هر روز بیشتر توان زنده ماندن را از دست می‌دهند.

این چماق باید بشکند. اگر خواستید در این زمین خون آلود سیاسی جایی برای حیات بیابید بدانید یا باید تمام قد جزئی از این چماق شوید، یا سرکوب می‌شوید. گیریم که سرکوب کمتری را از اکثریت مردم متحمل خواهید شد.

این چماق باید بشکند. شکستن این چماق به هوشمندی، به قدرت، به ممارست و به سازماندهی هرچه قوی تر نیاز دارد، هنوز آنان که پیوسته زیر این چماق له می‌شوند به چنین مختصاتی خود را نرسانده‌اند.
اما کور نباشید. در دهه ی ۹۰ شمسی پیوندهایی اتفاق افتاده‌اند که شکل‌گیری "جریان" را ممکن ساخته‌اند. جریان معلمی، جریان کارگری، جریان بازنشستگی، جریان دانشجویی.
و باشد که جریان پرستاران، جریان اقلیت‌ها، جریان بی‌ثبات کاران و... جریان، تصلب کافی برای شکستن چماق را ندارد.
شکستن چماق نیازمند فشردگی و استحکام است. اما جریان اگر بحد کافی قوی شود، توان مستغرق کردن چماق را خواهد داشت. توان حل کردن سرکوب...

کارگران، معلمان، دانشجویان، خبرنگاران، بازنشستگان، اکنون در بازداشتند. به جای سوگواری، به جای عقب‌نشینی باید کارهای دیگری کرد. چرا که این سوگواری هرگز تمام نخواهد شد و این عقب‌نشینی تا سلب حق حیات ادامه خواهد یافت.
امروز دقیقا همان زمانی است که همزمان باید به فشردگی و تصلب ساختن پتک ها برای شکستن چماق و به ماندن در جریان ها و تقویت آنها برای غرق کردنش اندیشید و اقدام کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازداشت بيش از 350 نَفَر #قيام_تشنگان_ثورة_العطش

بازداشت بيش از 350 نفر در #قيام_تشنگان    صدها نفر در #قيام_تشنگان #قيام_تموز در تظاهرات مسالمت آميز در اعتراض به بى آبى و قطع آب و انتقال آ...