▪️ *در جستجوی پیشینه هویت زبانی صفویان و عثمانیان*
زبان های فارسی و ترکی پیشینه تاریخی ندارند و توسط مهاجرانی با برنامه و سازمان معین وارد این دو سرزمین شده اند.
پژوهشی که باز خواب از خدمت گزاران یهود خواهد گرفت.
عکسی از مسجد شیخ لطف الله در زمان ناصرالدین شاه موجود است که مناره ندارد و مسجد خواندن آن معتبر نیست. اصفهان در پشت عکس به صورت بیابانی با کمی درخت دیده می شود و اطراف آن فاقد طاق نماست. و سایه کلاه پهلوی عکاس که روی زمین افتاده عمر عکس را به زمان پهلوی می برد تا ثابت کند طاق نماهای میدان نقش جهان و مناره ها و... همه محصول دولت پهلوی هستند.
معماری که امروز به نام میدان نقش جهان در اصفهان می شناسیم تا زمان رضا خان خرابه ای بیش نبوده است. و تصور کنید آن افسانه هایی که درباره شاهان صفوی در این میدان مانند بازی چوگان آن ها ساخته اند.
داریوش آشوری متعجب است که زبان فخيم فارسی با شاعرانی مانند سعدی و حافظ و مولوی، چرا نمی تواند پسوندی مانند ism انگلیسی و isme فرانسوی و ismus آلمانی داشته باشد غافل از این که این شعرا فقط با استمداد از زبان عرب آثار خود را خلق کرده اند و گر نه مجبور می شدند با زبان ایما و اشاره با هم صحبت کنند.
امثال داریوش آشوری در پستوهای خود مشغول معادل آفرینی معیوب برای کلمات بیگانه هستند تا چون یک مدال حلبی بر سینه خود بیاویزند. و به هر حال هرگز به این سوال کلیدی نخواهند پرداخت که اساسا زبان فارسی در کدام مزرعه ناشناخته و در چه فصلی سبز شده است؟
آنان هیچ گاه به این مبحث وارد نخواهند شد که زبان فارسی چه گونه و از چه منبعی به دامان ابوریحان و بن سینا و دیگران افتاده و آیا در زمان آنان زبان فارسی وجود داشته است تا بعد سخن از ارجحیت عربی بر فارسی بگویند ؟
و نتیجه این می شود که زمینه جدلی فراهم شود که یکی به سخنان آنان در باب ارجحیت عربی افتخار کند و دیگری از قدمت زبان فارسی تا هخامنشیان داد سخن دهد.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر