روز جهانی ریشه کنی فقر
در سال ۱۹۹۲ میلادی از سوی سازمان ملل متحد، روز ۱۷ اکتبر برابر با ۲۵ مهر، به عنوان روز جهانی ریشهکنی فقر نامگذاری شد.
سابقه برگزاری روز جهانی مبارزه با فقر به سال ۱۹۸۷ (برابر با ۱۳۶۶) و گردهمایی حدود ۱۰۰ هزار نفر در میدان تروکادرو، پاریس، باز میگردد که محل امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ بوده است.
براساس ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر، برخورداری از امکانات مناسب رفاهی، از جمله دسترسی به خوراک، پوشاک، مسکن و خدمات درمانی و اجتماعی کافی از جمله حقوق اساسی تمامی افراد است.
گردهمایی سال ۱۹۸۷ به یاد قربانیان فقر، گرسنگی، خشونت و ارعاب و سرکوب صورت گرفت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای در سال ۱۹۹۳ روز ۱۷ اکتبر را به عنوان روز جهانی ریشه کنی فقر به رسمیت شناخت و برگزاری آن را به کشورهای عضو سازمان توصیه کرد.
تعریف فقر ؟
فقر به صورتهای گوناگون تعریف شده است و مفهوم آن بر اثر زمان و تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تغییر یافته است. فقر را میتوان از جهات گوناگون تعریف و تقسیمبندی نمود. از نظر بانک توسعه آسیا، فقر؛ محرومیت از داراییها و فرصتهایی است که هر فرد مستحق آنها میباشد. فقر مطلق بهعنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی و فقر نسبی بهعنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی، لازم یا مطلوب تشخیص داده میشود، تعریف شده است.
فقر يك پديدهي چند بعدي است كه با توجه به شرايط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و موقعيت زماني و مكاني هر كشور شامل ناكامي در رضايتمندي بر مبناي نياز و كمبود دستيابي به منابع، تحصيلات، مهارت، سلامتي، تغذيه، پناهگاه و امكانات بهداشتي است كه آسيب پذيري اجتماعي، خشونت و كمبود آزادي را در پي دارد.
عامل فقر به عنوان یک پدیده و واقعیت ناخوشایند اجتماعی است و معمولا نباید در جامعه بشری وجود داشته باشد.
مادامیکه در جامعهای پدیده شوم و اسفبار فقر رواج داشته باشد انتظار ترقی و پیشرفت در آن بیهوده خواهد بود.
مهم ترین عامل فقر که به فردی تحمیل شده باشد عبارت است از: عوامل طبیعی مانند زلزله، آتش سوزی، سیل، سرقت و خشکسالی مرگ یا معلولیت سرپرست خانواده. همچنین مهم ترین عوامل پیدایش فقر تحمیلی را باید در عرصه اقتصاد جست وجو کرد؛ و عامل اصلی در بیان این عوامل، نوع روابط اقتصادی حاکم بر جامعه است. روابط ناسالم اقتصادی بر بسیاری از مردم تأثیر می نهد، شکاف طبقاتی میان اقلیت پردرآمد و اکثریت تهیدست را فزونی می بخشد و سرانجام اقتصاد کشور را فلج میکند؛ اگر این پدیده به موقع شناسایی و نابود نشود مانند غده ای سرطانی گسترش پیدا میکند و مرگ یک جامعه را بدنبال خواهد داشت.
فقر در ایران
در ایران بر اثر حاکمیتی که بر دزدی؛ غارت و چپاول بنا شده؛ فقر یک عامل سیستماتیک در جامعه است. حسین زاغفر در مصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا در رابطه با فقر در ایران چنین گفته است:
۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» و ۶ درصد زیر «خط گرسنگی» هستند. یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفت ۸۰ ٪ مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. البته پر واضح است که این آمار واقعیت کنونی ایران را بازتاب نمی دهد و آنچه در واقعیت روزمره زندگی مردم ایران می گذرد؛ بسا هولناکتر از این است.
طی ماههای گذشته بر اثر بالا رفتن قیمت دلار تا مرز ۱۵ هزار تومان؛ فقر در ایران به لایه های دیگری از جامعه گسترش یافته و بخش زیادی از جامعه را آسیبپذیر نموده است. اگر در بهترین وضعیت خط فقر را ۴ میلیون و پانصد هزار نفر بگیریم؛ میتوان براحتی دریافت که بخش عمده ای از مردم ما اگر شغلی داشته باشند و اگر حقوقشان را بصورت منظم دریافت کنند؛ با حقوق ۱ میلیون تا ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان در چه فقر و فلاکتی گذران زندگی می کنند! بگذریم که همین حقوق بخور و نمیر نیز ماهها پرداخت نمیشود.
هزینههای زندگی جاری باعث شدهاست مردم فقیر کمتر استطاعت خرید اجناس را داشته باشند. افراد فقیر سهم بیشتری از پول خود را صرف خرید مواد غذایی میکنند در نتیجه افراد فقیر و آنهایی که در آستانه فقر هستند بیشتر در برابر افزایش قیمت غذا آسیبپذیر هستند.
اولین گام در مسیر مبارزه با فقر و محرومیت، آگاهی از وضعیت فقر و علت آن است. روشن است که ریشه فقر در ایران را باید در حاکمیتی جستجو نمود که بر پایه دزدی و خالی کردن جیب مردم به بهانههای مختلف استوار است. زائدههایی در جامعه شکل گرفتهاند که دزدان میلیاردی هستند. این غارتگران که بر مسند قدرت نشستهاند از دسترنج و زحمت زحمتکشان و کارگران؛ مانند زالو ارتزاق می کنند. اگر در جهان بحث بر سر ریشه کنی فقر است؛ در ایران با گسترش فقر در جامعه روبرو هستیم که باید علت را از ریشه درآورد و خشکاند
ماده ۲۵: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه
الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.
ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.
الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.
ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر