طبق آمار، در استان خوزستا ن ۱۱ هزار و ۶۱۴ کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد که یکی از مهمترین عوامل آن، چندزبانه بودن استان است.
سهشنبه, 3 ژوئیه 2018
ایران وایر
خوزستان از استانهای برخوردار در زمینه ثروتهای طبیعی است و بخش قابل ملاحظهای از نیازهای ایران از منابع این استان تامین میشود. اما این منابع ثروت و درآمدهای قابل ملاحظه آن به واسطه نبود برنامهای جامع برای توسعه استان، ضعف بدنه مدیریتی و جنگ هشت ساله با عراق، نهتنها در راستای توانمندسازی، فقرزدایی و ایجاد اشتغال برای ساکنان بومی استان به کار گرفته نشده بلکه خود به مانعی در مسیر توسعه پایدار و همه جانبه خوزستان تبدیل شده است.
تمرکز صرف بر استخراج ذخایر نفتی و گازی و نادیده گرفتن و یا ناچیز انگاشتن سرمایهگذاری و بهرهبرداری از سایر فرصتهای موجود نهتنها مشکلات اقتصادی بسیاری از قبیل نرخ بالای بیکاری و افزایش مهاجرت از خوزستان را رقم زده بلکه فرصت باروری سایر حوزهها و استفاده از پتانسیلهای موجود در استان را سلب کرده است.
بهطور کلی میتوان گفت برنامههای ملی با تاکید بر ذخایر طبیعی خاص استان خوزستان بدون توجه به پیآمدهای آن و در مواردی، در تضاد قرار گرفتن برنامههای استان با برنامههای کشوری، روند رشد و توسعه استان خوزستان را مختل کرده است.
این مسایل باعث شدهاند زمینه نارضایتیهای متعدد در استان خوزستان شکل بگیرد که تازهترین آنها مربوط به تجمع متعدد مردم آبادان و ماهشهر و سایر شهرهای استان در اعتراض به وضعیت آب در این شهرها است.
«ایرانوایر» با استفاده از آمارها و گزارشهای منتشر شده و نیز منابع رسمی دولتی، در چند بخش به بررسی مهمترین ریشههای شکلگیری اعتراضها در خوزستان در سالهای اخیر پرداخته است.
......
خوزستان پنجمین استان پرجمعیت ایران است و اهواز، دزفول، آبادان و ماهشهر پرجمعیتترین شهرستانهای این استان به شمار میروند.
براساس دادههای «پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، وضعیت شاخصهای سرمایه اجتماعی در سطوح کلان، میانه و خرد ملی در شرایط مناسبی نیست که بخش قابل توجهی از آن ناشی از اختلافهای قومیتی در کشور است.
استان خوزستان از نامتعادل بودن پراکندگی جمعیت رنج میبرد به طوری که حدود ۷۵ درصد جمعیت شهرنشین استان در نیمه غربی و تنها حدود ۲۵ درصد در نیمه شرقی آن ساکن هستند.
فرآیند خودبهخودی سامانیابی جمعیت و نبود دخالت اداری و برنامهریزی مناسب فضایی و آمایشی که این روند خودبه خودی را تثبیت کرده است، از جمله مشکلات استان در حوزه جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی به شمار میرود.
استقرار صنایع در جنوب استان خوزستان نیز به دلیل وجود ذخایر عظیم نفتی و گازی و شرایط مناسب جهت سایر فعالیتهای اقتصادی، این توزیع نابرابر را تشدید کرده است.
از سوی دیگر،
آمارها حاکی از آن هستند که طی پنج سال اخیر و در پی تشدید خشكسالی، گرمای طاقتفرسا، افزایش آلودگیهای ناشی از کارخانهها و مراکز صنعتی، نبود فضای مناسب برای بروز استعدادها، اشتغالزایی و سرمایهگذاری و نیز مدیریت ناکارآمد محلی، دستکم ۲۰۰ هزار نفر از این استان مهاجرت کردهاند.
این آمارها نشان میدهند بیشتر مهاجران را نخبگان و کارآفرینان استان تشکیل میدهند.
براساس این آمار، بندر ماهشهر مهاجرپذیرترین و اهواز مهاجر فرستترین شهرهای استان خوزستان بودهاند.
در بین شهرهای استان، تمرکز بالای امکانات، سرمایهگذاریها و جمعیت در اهواز به عنوان مرکز استان، این شهرستان را تبدیل به قطب رشد خوزستان کرده است.
اهواز در واقع بسیاری از امکانات مختلف استان خوزستان را به خود اختصاص داده است در حالی که بسیاری از دیگر شهرهای استان از محرومیت در رنج هستند.
از «باوی»، «دزفول»، «آبادان»، «ایذه» و «بهبهان» به عنوان محرومترین شهرستانهای استان خوزستان نام برده میشود.
خوزستان در کنار سیستان و بلوچستان، کردستان و هرمزگان، از جمله استانهایی است که آمار ازدواج زیر سن قانونی در آن بالا است.
آمارها نشان میدهند تنها در سال ۱۳۹۴، بیش از ۵۵ مورد ازدواج کودکان زیر۱۵ سال در شهرهای مختلف این استان ثبت شده است.
خوزستان همچنین با رتبه اول کشوری کودکان بازمانده از تحصیل و کمبود نیروی انسانی و نیز جایگاه سوم کشوری از نظر رتبه بیسوادی، در بیشتر شاخصههای آموزش و پرورش، از عقبماندهترین استانهای ایران به شمار میرود.
کمبود اعتبارات، نبود زیرساختهای مناسب، مهاجرت روزافزون معلمان مجرب، افزایش حاشیهنشینی و وجود اقوام غیر فارسیزبان، بخشی از مسایلی هستند که بر وضعیت سوادآموزی در این استان تاثیر گذاشتهاند.
طبق آمار، در استان خوزستان ۱۱ هزار و ۶۱۴ کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد که یکی از مهمترین عوامل آن، چندزبانه بودن استان است.
کودکان عربزبان خوزستان به دلیل شرایط زندگی، در کلاس اول ابتدایی شروع به آموختن زبان فارسی میکنند؛ شرایطی که در نهایت باعث شده اند خوزستان افراد بازمانده از تحصیل و افت تحصیلی زیادی داشته باشد.
این استان علاوه بر مشکلات دانشآموزی، با کمبود ۱۴ هزار معلم روبهرو است و تعداد زیادی از معلمان نیز به دلیل مسایل و مشکلات موجود در استان، درخواست مهاجرت و تغییر محل خدمت دادهاند.
مساله نیروی انسانی هم در این استان متاثر از شرایط زیستی استان و به ویژه مساله ریزگردها در سالهای اخیر است.
میزان پایین تولیدات رادیو و تلویزیون استانی از دیگر مسایل فرهنگی و اجتماعی خوزستان به شمار میرود.
در تمام سرشماریها، میزان تولید مراکز تلویزیونی خوزستان پایینتر از کل کشور و میزان تولید مراکز رادیویی این استان تنها در سال ۱۳۸۵، بالاتر از کل کشور بوده است.
علاوه بر این، میزان مدت پخش مراکز رادیویی و تلویزیونی استان به غیر از سال ۱۳۸۰، پایینتر از کل کشور گزارش شده است.
هرچند برنامههای ساخته شده نیز در جذب مخاطب چندان موفق نبوده اند و همین امر یکی از علل افزایش ضریب نفوذ شبکههای ماهوارهای و برون مرزی در بین ساکنان این استان عنوان میشود.
حاشیهنشینی و بافت فرسوده یکی دیگر از چالشهای اجتماعی در استان خوزستان است. این استان
با ۴۰۰ هزار نفر جمعیت حاشیه نشین، هم اکنون در رده دوم کشوری قرار دارد؛
به عبارتی، معادل ۲۵ درصد از جمعیت این استان در حاشیه شهرها و با امکانات محدود زندگی میکنند و بیش از ۱۵۰ هزار هکتار مساحت حاشیهنشینی در اهواز وجود دارد.
این پدیده که در طول جنگ به دلیل تخریب روستاهای مرزی و مهاجرتهای وسیع شکل گرفت، با ساخت سدها و به زیر آب رفتن روستاها و نیز بهرهوری پایین کشاورزی در سالهای بعد از جنگ ادامه یافته است؛
برای نمونه، روستانشینان ۴۱ روستای استان خوزستان محل زندگی خود را ترک کردند تا خانهها، مزارع و مراتعشان در اختیار پروژه ساخت سد «گتوند علیا» قرار گیرد. اما سهم این تعداد روستایی از پروژه ساخت سد، کوچ اجباری از روستا به حاشیه شهرها، آوارگی، از دست دادن زمینهای کشاورزی و فقر و بیکاری بوده است.
افزون بر مشکل حاشیهنشینی،
استان خوزستان شش هزار هکتار، یعنی مساحتی معادل ۱۳ درصد از بافت فرسوده کل کشور را در خود جای داده است.
این استان از لحاظ ترکیب قومی و خردهفرهنگها، متکثرترین استان ایران به شمار میرود که بختیاریها، عربها، فارسهای بومی شهرها، لرها و... را در خود جای داده است.
قرار گرفتن استان در نواحی مرزی با سابقه خطرپذیری و تنشهای سیاسی، قومی و مذهبی و وجود برخی زمنیههای قومی - فرهنگی برای ایجاد اختلافهای قومی و طایفهای از طریق محرکهای بیرونی، به یك خطر بالقوه همیشگی برای استان تبدیل شده است.
بررسیها حاکی از آن هستند که احساس تبعیض و نابرابری و نیز بیاعتمادی به نهادهای دولتی طی سالهای اخیر در این استان افزایش یافته که همین مساله چالشهای سیاسی و امنیتی گوناگونی برای حکومت به همراه آورده است.
از جمله مسایلی که استان خوزستان در موضوع قومیت ها درگیر آن است، توزیع قدرت سازمانی است؛ برای نمونه، اعراب در این استان معتقدند سهم ناچیزی از قدرت در بین آنها توزیع شده است و این موضوع شکافها میان اعراب و بختیاریها و فارسها را تشدید کرده است.
یکی از مهمترین تبعات این وضعیت، به وجود آمدن احساس تبعیض در میان اقشار مختلف جامعه عرب استان خوزستان است.
گسترش این احساس، به ویژه در میان قشر تحصیلکرده عرب، با شدت و شتاب بیشتری به چشم میخورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر