خبرگزاری هرانا – با وجود گذشت ۳۱ سال از جنگ ۸ ساله بین ایران و عراق، هنوز مین های به جا مانده از آن دوران و همچنین گلوله های توپ و خمپاره عمل نکرده، در مناطق مرزی غرب، جنوب غرب و شمال غرب ایران شامل استانهای آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان، جان شهروندان را تهدید می کنند و تاکنون جان بسیاری از شهروندان از جمله کودکان را گرفته و تعداد پرشماری نیز آسیب دیده و معلول شده اند. به تعبیر یکی از مین یاب ها در ایلام با وجود چنین وضعی، انگار جنگ هنوز ادامه دارد! تعیین مناطق خطر هم عملا امکانپذیر نیست، زیرا عوامل طبیعی مانند بارش ها و سیل و یا زلزله می توانند مین ها را جا به جا کرده و به مناطقی ببرند که افراد از آنجاها تردد می کنند. قسمت تلخ تر این واقعیت، وضعیت اسفبار شهروندان معلول خصوصا کودکان است که برای گرفتن خدمات مراقبتی و اجتماعی لازم است پیگیری چندین ساله انجام دهند و مسئولان کمترین توجهی به شرایط زیستی آنان ندارند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روزنامه شهروند، گزارشی از مین های به جامانده از جنگ ۸ ساله ایران و عراق در نواحی مرزی غرب کشور از جمله استانهای آذربایجان غربی، کردستان، ایلام، کرمانشاه و خوزستان حاکی از این واقعیت است که هنوز شهروندان ساکن این روستاها از آسیبها و تهدید این مین ها در امان نیستند و خدمات اجتماعی لازم برای رسیدگی به وضعیت آسیب دیدگان و معلولان ناشی از انفجار مین ارایه نمی شود.
متن گزارش در ادامه می آید:
یکی، دو سال پیش که یکی از تخریبچیهایی که هنوز در زمینهای آلوده به مینِ ایلام، مین جمع میکند، به تهران آمده بود، تعریف میکرد که در خلال رفت و آمدش در پایتخت، یک راننده تاکسی از شغلش پرسیده بود. راننده پس از شنیدن پاسخ حیرت کرده بود که «جنگ که خیلی وقت است تمام شده»؛ پس از آن ماشین را کنار زده و یک ساعتی گپ زده بودند. تخریبچی مو به مو داستان مینها را برایش گفته بود که هنوز در پنج استان غرب و جنوب غرب قربانی میگیرند. هر برف و بارانی زیر زمین میخزند و در بهارها و پاییزهایی که انتظارش را نداریم ناگهان با انفجاری دوباره، جنگیدن از سر میگیرند؛ اما «جنگ خیلی وقت است تمام شده». درست ۳۱ سال پیش.
چند روز پیش یک مرد بر اثر انفجار مین در غرب «کرخه» جان داد و سه برادرزاده کوچکش مجروح شدند. دو هفته پیش هم گلوله توپ عمل نکرده، جان کسی را در «ازگله» کرمانشاه گرفت و یک نفر را معلول کرد. بیشتر قربانیان مین، غیرنظامیانی از جمله کارگران، کشاورزان، عشایر دامدار و یا کولبران و کودکان هستند. مینها هیچ توجهی به سن و سال و حال و روز قربانیانشان ندارند. «رَغَد» در راه مدرسه روبهروی خانهشان کشته شد. گشین و ۶ همبازیاش زیر درخت روستا، نزدیک پایگاه نظامی متروکه. دانا یوسفی، محمدهادی، بهزاد، ابراهیم و فرشاد یعقوبی، سعید نیازی، محمدامین قالبی حاجیوند، شایان فرجی. برای مینها هیچ فرقی نمیکند که این بچهها چه آرزوهایی داشتند؛ یا بعد از مرگ پدران و مادران، خرج خانواده چگونه تأمین میشود.
مین میتواند فامیلی را عزادار کند و خانوادهای را بیسرپرست. میتواند معلولانی بر جا بگذارد که تا سالها روند درمانشان به طول بینجامد. بیشتر خانوادههایی که در مناطق مرزی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان دچار حادثه میشوند، هزینه رفتوآمد و بیمارستان و پروتز را ندارند. خانواده فرد معلول درگیر پرونده و کمیسیون فرمانداری و درمان میشوند و چه بسیار پروندههایی که پس از گذشت سالها هنوز به نتیجه نرسیدهاند. از هفت کودک نشکاشِ مریوان، دو نفر جانباز شناخته شدند که مقرریشان را تا زمان ۱۸ سالگی به آنان نمیپردازند و هشت عضو کمیسیون فرمانداری باید بدون حضور نماینده قربانی برای او تصمیم بگیرند. درحالی که هیچ مهلت قانونی برای این بررسی و تصمیمگیری تعیین نشده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر