نمیبینه نوری چشام توی این اتاقی که سرتا سرش اجر ، همیشه لبامو بهم دوختن ، گلوم از یه فریاد کهنه پر ،دارن میگذرن لحظه هام و هنوز من اینجا دارم دستوپا میزنم ،تا کی باید این عشق ممنوع شه به این جرم که من مرد نیستم زنم ، اونایی که دیوار و چیدن برام تا با نا امیدی به زانو درام ، ببینن که با درد این سال ها هنوزم نفس دارم و روی پام ، چشاشون و بستن همیشه به روم میترسیدن از این که من دیده شم ، صدا حبس شد تو سینم ولی همیشه میخواستم شنیده بشم . هزار بار شکست خوردم اما هنوز می جنگم با هرچی که سدم بشه ، میخوام پای این آرزو وایستم تا روی زمین و زمان کم بشه میدونم یه روزی همه اجر ها میریزن با فریاد این هنجره میخونم من انقدر تا سبز شه رو دیوار این خونه یه پنجره اونایی که دیوارو چیدن برام تا با نا امیدی به زانو درام ، ببینن که با درد این سال ها هنوزم نفس دارم و روی پام ، چشاشون و بستن همیشه به روم میترسیدن از این که من دیده شم ، صدا حبس شد تو سینم ولی همیشه میخواستم شنیده بشم .
#WeAreNasrin #FreeNasrin
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر